26 آوریل 2024 - 11:08

سیاست گردشگری خارجی چین در خدمت دیپلماسی و قدرت نرم

16 اکتبر 2016 - 12:30 dsfr.ir/p35om

سیاست گردشگری خارجی چین در خدمت دیپلماسی و قدرت نرم
japantimes.co.jp
گردشگران چینی در ژاپن

دولت چین در مقایسه با دیگر کشورها از توریسم به عنوان نوعی از «دیپلماسی و قدرت نرم» استفاده می کند و به اشکال مختلف از آن بهره برداری می کند.

بر اساس مقاله دکتر «تونی تسه» از مدرسه مدیریت هتل و توریسم دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنک، دولت چین در مقایسه با دیگر کشورها از توریسم به عنوان شکلی از «دیپلماسی و قدرت نرم» استفاده می کند. دولت جمهوری خلق چین با اعمال کنترل و تاثیر بر روند شکل گیری و توسعه گردشگری، جریان توریسم را بطور ناگسستنی با دستورالعمل های سیاسی خود پیوند داده است. بررسی استفاده از توریسم در روابط بین الملل چینی ها نشان می دهد که چگونه چین حمایت و همچنین تحریم خود را بر دیگر کشورها اعمال می دارد.

با توجه به اندازه فزاینده ی بازار توریسم خارجی چین (گردشگران چینی که به قصد دیدن کشورهای دیگر از چین خارج می شوند) این کشور پتانسیل تاثیرگذاری مشخصی بر سطوح اقتصادی و سیاسی در سراسر دنیا را دارد. چین با جمعیت بزرگ، رشد فزاینده و سریع طبقه ی متوسط و اقتصاد شکوفای خود از بتانسیل رو به رشدی در بازار توریسم خارجی خود برخوردار است. افزایش هفت برابری در گردشگری خروجی چین از 10 میلیون نفر در سال 2000 به بیش از 70 میلیون نفر در سال 2011 خود شاهدی بر این مدعا است.

در آینده نزدیک، جمعیت طبقه متوسط چین به اندازه ی کل جمعیت آمریکا خواهد شد و بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، پیش بینی می شود تعداد گردشگران چینی در سال 2020 به بیش از 100 میلیون نفر برسد که این تعداد گردشگر به تنهایی 14 درصد ازدرآمد جهانی توریسم را تشکیل می دهد. این افزایش تعداد گردشگر تاثیر شگرفی بر سیاست گردشگری چین و رابطه ی تعریفی آن با بسط قدرت نرم این کشور خواهد داشت.

واژه قدرت نرم در اواخر دهه 80 میلادی قدم به عرصه ی ادبیات سیاسی گذاشته و مقصود آن توانایی یک کشور در متقاعد کردن دیگران برای انجام خواسته های خود بدون به کاربردن زور ویا اجبار در انجام کاری غیر داوطلبانه می باشد. ژوزف نایی، بنیانگذار این واژه، معتقد است دولت ها به اندازه ی قدرت سخت، به قدرت نرم نیز در جهت متقاعد و مجبور سازی دیگران برای شکل دادن به نگرش ها و ملاحظات درازمدت نیازمندند.

با وجود اهمیت زیاد اقتصادی توریسم، هنوز توجه اندکی به کاربردهای آن به عنوان «رویکرد سیاسی اساسی» در سراسر دنیا شده است که این بطور مشخص تعجب برانگیز است. تاکید سیاستمداران تا بحال بر گردشگری بیشتر به عنوان اهرمی اقتصادی و بستری برای توسعه منطقه ای بوده است.

چین به عنوان یکی از اندک کشورهای در جهان با داشتن «سیاست عمومی بر توریسم خارجی» دارای موقعیت ایده آل برای تاثیرگذاری بر روابط بین الملل است. با وجود آنکه سیاست توریسم خارجی چین هرگز بصورت عمومی توضیح داده نشده است، دولت چین از توریسم به عنوان شکلی از قدرت نرم و تاثیر دیپلماتیک استفاده می کند. درک این مطلب البته موضوعی مبهم حتی برای متخصصین چینی و مقاصد بین المللی است که با مشکلات و موانع بسیاری برای جذب بیشتر توریست چینی رو به رو می شوند. برای روشن سازی و درک این وضعیت، باید طبیعت سیاسی توریسم خارجی این کشور و تاثیرات سیاست گردشگری چین بر مقصد های گوناگون گردشگری بررسی شود.

چین گردشگری خارجی خود را از طریق طرح «تایید وضعیت مقصد» یا به طور اختصار «ای دی اس»، مجموعه ای از موافقت نامه های دوجانبه با کشورهای دیگر که به توریست های چینی اجازه می دهد از طریق تورهای گروهی به خارج مسافرت کنند، کنترل می کند. اهمیت اقتصادی این برنامه به صورت گسترده به رسمیت شناخته شده است و تنها کشورهایی که بخشی از طرح «ای دی اس» هستند، اجازه دارند که بازار گردشگری خود را در چین تبلیغ و ترویج کنند. شایان ذکر است تا سال 2011، تعداد 140 کشور به این طرح پیوسته اند.

ممانعت از اجرای موافقت نامه های گردشگری از طرفی خود ابزار سیاسی مهمی بشمار می آیند. به عنوان مثال چین با به تاخیر انداختن اجازه اجرای طرح با دولت کانادا، در مقابل انتقاد کانادا از وضعیت حقوق بشر در چین و همچنین نشست نخست وزیر این کشور با دالای لاما واکنش نشان داده است. چین تنها زمانی اجازه ی اجرای موافقت نامه راداده است که دولت کانادا «لای چان زینگ» شخصی که متهم به فساد و قاچاق بود و به کانادا فرار کرده بود را به چین عودت داد. این نمونه ای بارز از چگونگی استفاده چین از موافقت های گردشگری در جهت افزایش قدرت نرم و همچنین قدرت خود در مباحث پیشرفته ی دیپلماتیک است.

دولت چین همچنین از جریان گردشگری خارجی به عنوان مکانیزمی برای حمایت از سایر کشورها و مناطق استفاده می کند. هنگ کنگ و ماکائو دو منطقه نیمه خودمختار چین مثال هایی خوب از این سیاست هستند. هنگامی که هنگ کنگ با مشکلات اقتصادی در راه اتحاد دوباره با سرزمین مادری مواجه شده بود، دولت چین با ارایه برنامه سفر شخصی در سال 2003 به گردشگران خود اجازه داد بیشتر از تورهای گروهی، به صورت شخصی و انفرادی به هنگ کنگ سفر کنند. این تغیر سیاست برای هنگ کنگ 30 میلیارد درآمد به ارمغان آورد. چین همچنین در نمونه ای مشابه پشتیبانی خود را از ماکائو که از سال 1999 به چین نزدیک شده است، نشان داده است.

به منظور کمک به اقتصاد این منطقه، دولت چین بازار صنایع بازی و سرگرمی را به روی سرمایه گزاران خارجی گشود و همچنین به چینی ها اجازه داد که برای قمار به ماکائو بروند. این در حالی است که در کشور چین قمار و قمار خانه غیر قانونی است و با متخلفان به شدت برخورد می شود. نتیجه ی این سیاست افزایش گردشگران ماکائو از 5 میلیون نفر در سال 2001 به 16 میلیون نفر در سال 2011 بوده است.

از دیگر موارد می توان به واکنش گردشگری چین به سونامی اقیانوس هند در تشویق گردشگران برای سفر به مناطق حادثه دیده در دسامبر 2004 اشاره کرد. در اوایل سال 2005 خط هوایی چین با برقراری پرواز مستقیم به پوکت تایلند، با آژانس های مسافرتی به منظور کمک به بازیافت صنعت توریسم منطقه شروع به همکاری کرد. همچنین زمانی که ژاپن با موقعیت سونامی مشابه در سال 2011 روبرو شد، چین به همیم صورت به ژاپن و صنعت گردشگری ان کمک نمود. این عملکرد ها نتنها نشاندهنده غرور آفرینی در کمک به همسایگان است بلکه به چین در ساخت و بسط پایه های قدرت نرم خود کمک کرده است.

علاوه بر این جریان گردشگری خارجی می تواند بیانگر و نشانه روابط مثبت با دیگر کشورها باشد. انگلیس، کره و تایلند مثال هایی روشن از چگونگی توسعه گردشگری چین به عنوان نشانه ای از روابط سیاسی مثبت بین کشورها هستند. در انگلستان، تلاش ها برای افزایش شمار توریست های ورودی بطور مشخص و قدرتمند بر بازار چین متمرکز شده است که شاهد این مدعا در سیاست، ساده سازی هرچه بیشتر فرایند گرفتن ویزای انگلیس برای چینی ها است. کره و تایلند هم همچنین شاهد افزایش قابل ملاحظه در شمار گردشگران ورودی از چین هستند و سریلانکا پیش بینی می کند از تعداد 25 هزار گردشگر چینی در سال 2012 به 300 هزار در سال 2016 دست یابد. توسعه گردشگری چین در این کشورها به مصداق «گردشگران دیپلمات های غیررسمی در ساخت زیر بنای قدرت نرم چین هستند» است.

در مقابل، مثال هایی از استفاده چینی ها از گردشگری به عنوان ابزاری برای تحریم در مقابل کشورهایی که با آنها دچار مشکل است، وجود دارد. برای مثال در زمان مناقشه بر سر جزایر «دیائویو» با ژاپن، بسیاری از تورگردانان مطرح چینی تبلیغ و ترویج گردشگری در ژاپن را متوقف کردند. و بعضی از این شرکت ها سفرهای خود را به ژاپن لغو و مبالغ گرفته شده را به مشتری های خود پس دادند. این عمل منجر به کاهش ۷۰ درصد تعداد گردشگران چینی ورودی به ژاپن در سال 2012 گردید. مشابه همین عملکرد، در همان سال در مورد فیلیپین به دلیل مناقشه با این کشور بر سر جزیره هوانگیان صورت گرفته است.

با وجود آن که این تصمیمات به ظاهر تجاری بوده اند، تصمیم سازی ها به نوعی با تشویق و اطلاع دولت چین صورت گرفته است. و در این مورد گردشگری به عنوان یک تنبیه استفاده شده است. البته شایان ذکر است، چین به اندازه کافی قدرتمند است که از گردشگری به عنوان تحریم استفاده کند.

با توجه به نوع نگاه چین به گردشگری خارجی خود، بازارهای مقصد نه تنها باید «نیازها و خواسته های مشتری های خود» را پوشش دهند بلکه باید درک مطلوبی از «سیاست ها و خط مشی» حاکم بر قوانین بازی داشته باشند. در پایان و در یک دید وسیع تر باید خاطرنشان کرد که دیپلماسی چین در سیاست گذاری توریسم خارجی خود این پتانسیل را دارد تا توانایی این کشور را در «احتمال پذیرفته شدن نتایج مطلوب خود در جبهه بین الملل» افزایش دهد.

« دنیای سفر » این نوشته را از « خبرگزاری مهر » آورده است. واکاوی، پی گیری، نگارش و آفرینش، شایسته سپاسگزاری است.
1