تخریب چهره، سیلی بر گونه آثار طبیعی

28 اکتبر 2015 - 16:30 dsfr.ir/iq6ap

تخریب چهره، سیلی بر گونه آثار طبیعی
روزنامه شرق
برد چهره یا سنگ چهره، اثری طبیعی و منحصر به فرد بخش سرفاریاب

قدیم تر ها در کنار بوستان ها می نوشتند "گل برای دیدن است نه برای چیدن". می نوشتند و از مردم می خواستند نه تنها خود دستی برای چیدن گل دراز نکنند بلکه جلوی دراز دستی کودکان بازی گوش خود را هم بگیرند تا فرصت تماشا و حظ بردن از گل برای همه بماند. مردم هم کم کم با این فرهنگ سازی همگام شدند و دست هایشان کمتر سراغ چیدن گل ها می رفت بلکه نگاه شان برای دیدن به حضور گل می رسید.

ماجرای تولید پیام و همراهی مردم به جایی رسیده است که امروزه دستی به تطاول بر گل نمی نشیند بلکه دیده هایند که به تماشا می روند و زیبایی سهم همه مردمان شده است و بهره شهر نیز هم. امروز شهر پر است از گل هایی که شهرداری می کارد یا می گذارد و کسی هم گل نمی چیند. فکر می کنم باید این درس باید در باره آثار فرهنگی و باستانی و طبیعی هم فراوان باز خوانی شود تا به جایی برسیم که نه تنها دست ها به تخریب دراز نشود که طعم یاری هم بگیرد و "احساس مسئولیت" نسبت به مواریث کهن مردم را به یاری سازمان ها و نهاد های مسئول وادارد.

خیلی تلخ است که گاه می شنویم افراد با بی موالاتی یا به افراط و تفریط دست تعدی در میراث ملی می برند و به تخریب آثار می پردازند. تلخ است، تلخ. تلخی را هم فقط زهر در کام آدمی نمی ریزد گاه کارهایی می شود که از زهر هم تلخ تر است مثل آنچه می بینیم یا می خوانیم بر سر میراث مان می آید آن هم گاه بر سر غفلت و ندانم کاری و بازی!

این خبر را بخوانید؛ برد چهره یا سنگ چهره، اثری طبیعی و منحصر به فرد بخش سرفاریاب با سهل انگاری عده ای از گردشگران تخریب شد. این خبر را غلامحسین آتش سودا، بخشدار می دهد و می گوید: چهار نفر از گردشگران که قصد عکاسی از این سنگ زیبا و طبیعی را داشتند با قرار گرفتن بر روی این سنگ باعث تخریب آن شدند.

او در باره این اثر طبیعی اضافه می کند: سنگ چهره در فاصله 100 متری از روستای مه گردی از توابع بخش سرفاریاب و بر فراز صخره ای به ارتفاع 800 متر قرار داشت و هر ساله گردشگران زیادی از این جاذبه طبیعی و تاریخی دیدن می کردند. اما با سهل انگاری چند نفر این اثر تخریب شد، به همین راحتی!

روزنامه شرق

این هم یک نمونه از صدها مورد است که اتفاق می افتد و رسانه ای هم نمی شود. اگر هر کدام مان به آثار منطقه سکونت خود نگاه کنیم در خواهیم یافت ماجرا چقدر تاثر برانگیز است. خواهیم دید چگونه ندانسته و بی هدف به قلب هدف می زنیم و سرمایه های خود را تخریب می کنیم.

باید در کنار فرهنگ سازی گسترده برای نگهداشت آثار، سازمان های مردم نهاد در هر منطقه شکل بگیرد تا در کنار سازمان مسئول از میراث آیندگان که دست ماست حفاظت کند. نهادهای مسئول هم "سمن" ها را همه جوره حمایت کنند تا بتوانیم به جایی برسیم که در قضیه گل رسیدیم. جایی که همه از آثار بهترین بهره را ببرند و آثار نیز به سلامت برای نسل ها و عصرها بماند.

1