5 دسامبر 2024 - 15:46

عامل «تنگی نفس» اهوازی ها

2 نوامبر 2015 - 16:00 dsfr.ir/jq3ry

آلودگی هوا در اهواز

وقوع بحران تنگی نفس برای تعداد زیادی از شهروندان استان خوزستان در یک ماه گذشته، این پرسش را برای بسیاری ایجاد کرده که عامل این مشکل چه چیزی بوده است؟

دو سال پس از بروز اولین نشانه های تنگی نفس اهالی برخی از شهرهای خوزستان هم زمان با اولین بارش پاییزی، امسال هم همین اتفاق رخ داد. در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته پس از بارش باران، تنگی نفس، حدود 7 هزار نفر را راهی بیمارستان ها کرد.

عامل بروز این مشکل تنفسی برای اهالی خوزستان با وجود گذشت 2 سال از شروع ماجرا هنوز به صورت دقیق شناسایی نشده است. اگرچه رسانه ها در خبرهای اولیه در این باره از بارش باران اسیدی سخن به میان آوردند اما مدیرکل اداره هواشناسی خوزستان به صراحت اسیدی بودن باران را رد کرده است. در سال 1392 وقتی این مشکل در خوزستان خود را نشان داد، خبرنگار «شرق» برای پیگیری ماجرا راهی اهواز شد و در سلسله گزارش هایی به این موضوع پرداخت. در یکی از گزارش ها با دکتر محمدعلی عصاره زادگان، متخصص ایمونولوژی و مولکولار آلرگولوژی ساکن شهر اهواز، گفت و گو شد که او در آن مصاحبه نظریه ای را مطرح کرد که به نظر می رسد وقوع دوباره این ماجرا تأییدی بر آن نظریه باشد.

دکتر عصاره زادگان در آن مصاحبه به «شرق» گفت: «از حدود 20 سال پیش در برخی کشورها پدیده ای به نام آسم بعد از توفان و رعد و برق، یعنی مراجعه افراد آسمی بعد از توفان و رعد و برق به دلیل حمله های ناشی از تنگی نفس گزارش شده است. آسم بعد از توفان و رعد و برق تا کنون در بسیاری از کشورهای دنیا رخ داده است، از کانادا و استرالیا تا اروپا، به خصوص در انگلستان تا کنون موارد زیادی از آن گزارش شده است. پدیده ای که در شهر اهواز رخ داد تا حدودی شبیه به این موضوع بود. انتشار مواد آلرژیک مثل گرده های علف های هرز و گیاهان مختلف یا هاگ قارچ ها و ... در هوای پس از باران در اهواز موجب بروز چنین مشکلی برای شهروندان شده است».

او همچنین در آن مصاحبه به این نکته اشاره کرد: «در شهرهای با هوای آلوده مثل اهواز و تهران ریه افراد، ریه عادی و سالمی نیست، ریه ساکنان این شهرها به دلیل سال ها تنفس هوای آلوده و آلاینده های مختلف از حالت عادی خارج شده است. مطالعات نشان داده اند که ریه افرادی که برای مدت طولانی در تماس با آلاینده های صنعتی بوده اند دارای آستانه پایینی برای پاسخ به محرک های عامل حملات آسم بوده و پاسخ آن به این محرک ها شدیدتر است. همان طور که ریه یک جانباز شیمیایی بر اثر تنفس گازهای آلوده آسیب دیده است، ریه مردم خوزستان و اهواز هم به دلیل سال ها تنفس آلودگی های مختلف، ریه سالمی نیست؛ چیزی شبیه به ریه جانبازان شیمیایی، البته به نسبت بسیار زیادی آسیبی که این ریه ها دیده اند خفیف تر است. البته به همین دلیل نباید فراموش کنیم که ریشه ماجرا فقط به تنفس عوامل آلرژیک موجود در هوای بعد از باران خلاصه نمی شود بلکه ورود چنین مواد آلرژی زایی به ریه های ناسالم و به شدت تحریک پذیر شهروندان شاید عامل اصلی این موضوع باشد. جالب اینکه بخش عمده ای از آنهایی که در این قضیه دچار مشکل شده اند کسانی بودند که از بدو تولد ساکن اهواز بوده اند».

در دو روز گذشته وقتی خبرهای اولیه پیرامون مراجعه حدود 7 هزار نفر از اهالی خوزستان به بیمارستان در پی مشکل تنگی نفس منتشر شد، دکتر ایرج نظری، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، در خصوص علت این پدیده با اذعان به اینکه علت قطعی برای این موضوع نمی توان مطرح کرد، به ایسنا گفت: «مسلم است موادی در هوا وجود دارد که می توانند در هنگام بارندگی مجاری تنفسی را تحریک کنند و باعث اسپاسم و گرفتگی مجاری تنفسی شوند».

نظری با توصیه به مردم استان درباره اینکه حین بارندگی کمتر از خانه خارج شوند و پنجره های خانه را ببندند، تأکید کرد که به خصوص افراد دارای بیماری های زمینه ای تنفسی، خانم های باردار، افراد سالمند و کودکان لازم است که کمتر در معرض هوای آزاد قرار بگیرند تا مشکلی برای آنها پیش نیاید. وی همچنین گفت: «در ابتدا باید به این نکته توجه شود که به صورت غلط اصطلاح «باران اسیدی» در ارتباط با بروز این پدیده در میان مردم رایج شده است در حالی که حداقل درباره بارندگی های امسال و سال قبل بر اساس اندازه گیری PH آب باران، اطمینان داریم که این باران ها اصلا اسیدی نبوده اند».

طبق گزارش رسانه ها، بیش از 90 درصد مراجعان به اورژانس ها به صورت سرپایی درمان و از بیمارستان مرخص شدند و تعداد کمی که نیاز به درمان های بیشتر داشتند نیز تحت درمان قرار گرفتند.

علاوه بر این هاشم بالدی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان، با اعلام اینکه جلسه اضطراری شورای هماهنگی مدیریت بحران تشکیل شد و موضوع آلودگی های هوایی و مسمومیت هایی که منجر به تنگی نفس شهروندان و مراجعه آن ها به بیمارستان ها و مراکز درمانی شده است، مورد بررسی قرار گرفت، گفت: در این زمینه، شورای هماهنگی مدیریت بحران تصویب کرد آمار دقیق مراجعات مربوط به پدیده تنگی نفس توسط دانشگاه علوم پزشکی رصد و گزارش شوند. بالدی همچنین با اشاره به گونه ای درخت موسوم به کنکارپوس که احتمال می رود منشأ مسمومیت باشد، گفت: تصمیم گرفته شد هرس این گونه از درختان توسط شهرداران برنامه ریزی و انجام شود.

شواهد نشان می دهد اشاره مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان به یک گونه درخت، تأییدی بر نظریه مطرح شده توسط دکتر محمدعلی عصاره زادگان باشد. دکتر عصاره زادگان در این باره نوشته است: «آنچه شایان توجه است رطوبت بالا و پایین بودن سرعت باد و هم زمان شدن اولین باران با اوج تراکم گرده گیاهان آلرژی زا در هوای اهواز است. این موارد فرضیه بنده را که در تاریخ 19 آذرماه 92 در روزنامه «شرق» به چاپ رسید تأیید می کند. علاوه براین توصیه هایی که معاونت درمان استان جهت پیشگیری از تنگی نفس و مشکلات تنفسی ارائه داده اند دقیقا همان مواردی است که بنده در گزارش تحقیقات خود به ریاست دانشگاه تحویل داده بودم».

وی در مصاحبه دو سال پیش با «شرق» همچنین درباره وضعیت بروز احتمالی دوباره این مشکل در خوزستان نیز گفته بود: «در حقیقت هرجایی که من این فرضیه را مطرح کردم گفتم که نگرانی اصلی ام از سال های آینده است، اگر بخواهیم تشبیهی داشته باشیم، اتفاقی که امسال رخ داد به نسبت چیزی که سال آینده و سال های بعد ممکن است روی دهد مانند دود آتشفشان و گدازه های آتشفشان است. یعنی چیزی که امسال رخ داد در حد دود و علائم اولیه فعال شدن یک آتشفشان بود، این را فقط باید یک هشدار بدانیم، ممکن است در سال بعد اگر تدابیر پیشگیری کننده اتخاذ نشود تعداد افراد مراجعه کننده و مبتلا به این مشکل آن قدر زیاد شود که تمام مراکز درمانی شهر به دلیل مراجعات بیماران از ارائه خدمات باز بمانند و البته اگر تکلیف این موضوع مشخص نشود همیشه باید استرس داشته باشیم که آبان ماه ها در اهواز چنین حادثه ای رخ دهد، تازه اگر بارندگی ها در مهر روی دهد چون تراکم گرده ها بیشتر است مراجعات هم بیشتر خواهد شد».

بر اساس گزارش های اعلام شده از سوی مسوولان استان خوزستان از زمان وقوع اولین حمله های تنگی نفس شهروندان اهوازی در 11 آبان تا کنون حدود 22 هزار مراجعه به مراکز درمانی به این دلیل ثبت شده است. بسیاری از افراد مراجعه کننده دچار انسداد راه های تنفسی و تنگی نفس شدید شده بودند. مشابه چنین پدیده ای تا کنون نه در اهواز و دیگر شهرهای استان خوزستان و نه در بقیه نقاط کشور گزارش نشده بود. اگرچه با وقوع این پدیده و بروز نشانه های آن روی تعداد زیادی از هموطنان در استان خوزستان تحقیقات گسترده ای از سوی تیم های تحقیقاتی وابسته به وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست و ... انجام شده اما هنوز به صورت قطعی مشخص نشده عامل این بحران عجیب چه چیزی بوده است. از آن زمان تا کنون توسط برخی گروه های کارشناس و البته غیرکارشناس عوامل مختلفی برای آن مطرح شده است، اما با تحقیقات انجام شده بیشتر آنها با قاطعیت رد شدند.

پیش از این «شرق» در گفت و گویی با مدیرکل محیط زیست استان خوزستان در این باره مطلبی را منتشر کرده بود. یکی از مراکزی که پس از همین موضوع در اهواز تشکیل شد و هم اکنون نیز مشغول معالجه بیماران و تحقیق روی عوامل آن است، مرکز تحقیقات بیماری های ریه در بیمارستان امام خمینی اهواز است. این مرکز پس از گزارش اولین حمله های تنگی نفس شهروندان اهوازی در آبان ماه گذشته تشکیل شد. ریاست مرکز بر عهده دکتر مریم حدادزاده شوشتری، فوق تخصص بیماری های ریه است. یکی دیگر از اعضای این مرکز دکتر محمدعلی عصاره زادگان است، او دکترای ایمونولوژی (ایمنی شناسی) دارد. عصاره زادگان چندین سال است روی موضوع آلرژی و عوامل آلرژی زا در اهواز کار می کند. او تا کنون چندین مقاله در مجله های علمی معتبر دنیا در همین زمینه منتشر کرده است.

عصاره زادگان در رابطه با عامل بیماری تنگی نفس شهروندان اهوازی فرضیه ای را مطرح کرده که با توجه به شواهد موجود و تحقیقاتی که تا کنون صورت گرفته، می توان آن را کامل ترین فرضیه در این باره دانست؛ پدیده ای که از آن به عنوان «آسم باران» یاد می شود و علتش گرده افشانی علف های هرز، هاگ قارچ ها و دیگر گیاهان آلرژی زاست. آنچه می خوانید گفت و گوی شرق درباره جزییات همین فرضیه است.

در جلساتی که در کمیته پیگیری موضوع آلودگی هوای اهواز و بحران تنگی نفس شهروندان اهوازی تشکیل شد شما فرضیه ای مطرح کردید که احتمال داده می شود عامل آن را یافته باشید. درباره آن بیشتر توضیح می دهید.

از حدود 20 سال پیش در برخی کشورها پدیده ای به نام آسم بعد از توفان و رعد و برق (Thunderstorm Asthma) یعنی مراجعه افراد آسمی بعد از توفان و رعد و برق به دلیل حمله های ناشی از تنگی تنفس گزارش شده است. آسم بعد از توفان و رعد و برق تا کنون در بسیاری از کشورهای دنیا رخ داده است، از کانادا و استرالیا گرفته تا اروپا، به خصوص در انگلستان تا کنون موارد زیادی از آن گزارش شده است. پدیده ای که در شهر اهواز رخ داد تا حدودی شبیه به این موضوع بود. انتشار مواد آلرژیک مثل گرده های علف های هرز و گیاهان مختلف یا هاگ قارچ ها و ... در هوای پس از باران در اهواز موجب بروز چنین مشکلی برای شهروندان شده است. به همین دلیل چند روز پیش در جلسه ای که با حضور مدیر بحران استانداری خوزستان و رییس محیط زیست و بقیه مسوولان برای پیگیری موضوع تنگی نفس برخی شهروندان اهواز تشکیل شده بود، اعلام کردم که این پدیده ممکن است ناشی از آسم بعد از باران باشد.

اما اگر آسم بعد از باران باشد، چرا پیش از این گزارشی مشابه آن منتشر نشده یا در دیگر شهرهای ایران رخ نداده است؟

در شهرهای با هوای آلوده مثل اهواز و تهران ریه افراد ریه عادی و سالمی نیست، ریه ساکنان این شهرها به دلیل سال ها تنفس هوای آلوده و آلاینده های مختلف از حالت عادی خارج شده است. مطالعات نشان داده اند ریه افرادی که برای مدت طولانی در تماس با آلاینده های صنعتی بوده دارای آستانه پایین برای پاسخ به محرک های عامل حملات آسم است و پاسخ آن به این محرک ها شدیدتر است. به همین خاطر باید فراموش نکنیم که ریشه ماجرا فقط به تنفس عوامل آلرژیک موجود در هوای بعد از باران خلاصه نمی شود بلکه ورود چنین مواد آلرژی زایی به ریه های ناسالم و به شدت تحریک پذیر شهروندان شاید عامل اصلی این موضوع باشد. جالب اینکه بخش عمده ای از آنهایی که در این قضیه دچار مشکل شده اند کسانی بودند که از بدو تولد ساکن اهواز بوده اند. البته در حال حاضر هنوز داده های ما خام است و نمی شود حکم قطعی داد، اما در تعداد 100 تا 150 بیماری را که بررسی کرده ایم در حدود بالای 90 درصد از بدو تولد ساکن اهواز بوده اند.

یعنی می شود گفت اغلب افرادی که دچار مشکل شده اند ریه خاص اهوازی داشتند.

بله، شاید اهواز در میزان آلاینده های نفتی و صنعتی در هوای تنفسی رتبه یک را در ایران داشته باشد. به دلیل مجاورت چندین ساله مردم با آلودگی های صنعتی کارخانه های مختلف اطراف شهر یعنی آلودگی های نفتی، گازی، صنایع فولاد و توسعه نیشکر که مزارع خود را آتش می زنند باعث شده است ریه های آن ها از حالت عادی خارج شده و به شدت تحریک پذیر شوند. نتیجه اینکه مواد آلرژی زا تاثیراتی به مراتب قوی تر روی ریه این افراد نسبت به مناطق دیگر با هوای سالم تر می گذارد.

شما پیش از وقوع چنین چیزی در اهواز هم روی این موضوع تحقیق کرده اید؟

چندی پیش نتایج تحقیقات من و همکاران در زمینه بررسی آلرژن های شایع در منطقه در قالب مقالاتی در ژورنال های بین المللی به چاپ رسید. تحقیقات درباره مواد آلرژی زا شایع در بیماران آسمی و مبتلابه آلرژی فصلی شهر اهواز بود. عنوان یکی از آن مقالات «حساسیت به آلرژن های تنفسی در افراد مبتلابه آسم در مناطق تحت تاثیر توفان های گرد و غبار» بود. با وجود اینکه این مقاله قبل از ماجرای اخیر منتشر شده اما من آنجا نظریه ای مطرح کردم و گفتم باید بررسی شود که گردوغبار چه تاثیری روی میزان تحریک پذیری مردم به آلرژن ها خواهد داشت، یعنی همین چیزی که الان به وقوع پیوسته است. در آن مقاله چنین پدیده ای را پیش بینی می کردم البته فقط من انتظار داشتم نتیجه آسیب پدیده ریزگردها و گردو غبار در کنار آلاینده های نفتی و صنعتی در چند سال آینده اثر خود را نشان دهد، اما یکباره امسال خود را نشان داد و پروسه را جلو انداخت.

در رابطه با ربط ماجرا به گرده های گیاهان و علف های هرز بیشتر توضیح می دهید که ماجرا از چه قرار است؟

بر اساس مطالعات قبلی و میدانی من ماه های شهریور، مهر و آبان اوج گرده افشانی علف های هرز در اهواز است. بسیاری از مردم اهواز و خیلی از جاهای دیگر ایران به این علف های هرز حساسیت دارند. پس از اولین بارندگی در اهواز و بالا رفتن رطوبت شرایط برای انتشار و خرد شدن این گرده ها فراهم شد و شهروندان هم با تنفس آن ها دچار مشکل تنفسی شدند. به همین دلیل ریه اغلب شهروندانی که دارای پیشینه آلرژیک بوده اند به این گرده ها واکنش نشان داد. جالب اینکه بر اساس تحقیقاتی که ما تاکنون روی مراجعه کنندگان انجام داده ایم چیزی حدود 95 درصد افرادی که دچار این مشکل شده اند دارای سابقه آلرژی بودند. اثر دیگری که رطوبت روی این گرده ها می گذارد، این است که باعث می شود هر گرده گیاه در شرایط مرطوب متورم شده و در اثر شوک اسموتیک خرد شود و به حدود 700 قطعه کوچک تبدیل شود. اندازه گرده ها به صورت معمول بین حدود 15 تا 30 میکرون هستند و در این اندازه اگر کسی آنها را تنفس کند در مجاری فوقانی تنفسی باقی می مانند. نتیجه تنفس در این شکل این است که فرد دچار عطسه و آب ریزش بینی می شود. اما وقتی گرده ها خرد می شوند و به قطعات کوچک حدود 2/5 میکرونی تبدیل می شوند، می توانند در اثر نفس کشیدن تا عمق ریه فرد آلرژیک نفوذ کنند و آنجا را تحت تاثیر قرار دهند، به همین دلیل هم فرد دچار حمله آسم و تنگی نفس می شود.

در بین افرادی که دچار مشکل شده اند آیا کسی بود که بگوید من آلرژی نداشتم یا اینکه تاکنون نشانه های آلرژی را نداشته ام؟

خیلی کم. بعضی ها می گفتند سال پیش هم گاهی دچار مشکل شدند اما امسال شدید شده بود. در بعضی موارد افراد مراجعه کننده که دچار این حمله شده بودند می گفتند سابقه آلرژی نداشته اند، اما تست های آلرژی چیز دیگری می گفت. شاید این افراد سال ها قبل دچار علایم خفیف می شده اند یا اینکه علایم آلرژی را با سرماخوردگی اشتباه می گرفته اند. ما از همه کسانی که مراجعه کرده بودند تست پوستی آلرژی گرفته ایم با مستندات و عکس که همه چیز را اثبات کند. جالب اینکه تست های ریه ای که از افراد مراجعه کننده به خاطر اینگونه حملات تنگی نفس گرفته شده همزمان با تست پوستی آلرژن ها تا حدودی همدیگر را تایید می کنند که این افراد سابقه آلرژی داشته اند. اکنون می توانم بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمایشات انجام شده به طور قطع و یقین بگویم تقریبا اغلب افرادی که در این ماجرا دچار حمله تنگی نفس شدند سابقه حساسیت به گرده گیاهان را داشته اند.

اما برای تنفس هوای آغشته به گرده گیاهان باید فرد در هوای آزاد باشد، ولی بر اساس اطلاعات من اولین حمله های تنفسی افراد مبتلا در ساعات نیمه شب صورت گرفت، بسیاری از مراجعات اولیه هم در آن ساعت ها ثبت شده است، در آن زمان که کسی در هوای آزاد و مشغول تردد نبود.

به طور کلی اگر کسی در اهواز زندگی کرده باشد، می داند که اغلب در آبان شهروندان اهوازی به دلیل خنک شدن نسبی هوا کولرگازی را خاموش می کنند و از هوای بیرون استفاده می کنند. بر همین اساس در پرسشنامه سوالی مطرح کردم مبنی بر اینکه افرادی که دچار حمله تنگی نفس شده بودند در زمان وقوع حمله تنگی نفس کجا بودند که اغلب گفتند یا در محل کار بودند و در فضای باز حضور داشتند، یا اینکه می گفتند اگر در خانه بودند پنجره و در تراس خانه را باز کرده بودند و بدین شکل با هوای خارج از خانه در ارتباط بوده اند. به عبارتی اغلب و حدود صددرصد در مواجهه با هوای بیرون بودند. بر اساس اطلاعات مراکز ما افرادی که مراجعه کردند بیشتر در محدوده سنی 22 تا 40 بودند، یعنی افرادی که بیشتر از همه در فضای بیرون فعال هستند و کار می کنند. بر اساس اطلاعات گزارش شده کودکان کم سن و سال اندک بوده اند یعنی آنهایی که تنفس آلاینده های صنعتی و گرد و غبارهای شدید سال های قبل را تجربه نکرده بود ند. شاید این هم مهر تاییدی باشد بر همین نظریه. البته این را هم می توانم بگویم هر عامل دیگری هم که تایید شود به هیچ وجه نفی کننده این عامل نیست.

افراد مبتلابه چنین مشکلی در روزهای اول خیلی زیاد بودند و پس از آن رفته رفته بر تعداد مراجعه کنندگان مرتبط با این موضوع کمتر شد، به نظرتان علت کاهش مراجعات چیست؟

یکی از دلایلش شاید این باشد که افراد دارای آلرژی در حال دریافت دارو هستند، حال آنکه قبل از این دارو نمی گرفتند. از طرفی در باران ها و رطوبت های بالایی که اخیرا در اهواز رخ داده یعنی بعد از باران های ابتدای آبان حمله تنگی نفس شدیدی مانند حادثه اول گزارش نشده چون فصل گرده افشانی رو به اتمام است. همان طور که گفتم حدودا پایان آبان مقارن است با پایان فصل گرده افشانی گیاهان و علف های هرز در اهواز. بر همین اساس به مسوولان گفتم که خاطر جمع باشید در بارش های بعدی احتمال وقوع چنین پدیده ای اندک است. یعنی در آذر، دی و بهمن اگر بارندگی داشته باشیم و رطوبت هوا هم حتی به 100درصد هم برسد مراجعه مانند آنچه در حادثه 11 آبان روی داد نخواهیم داشت، مگر همان مراجعات معمولی، که برای شهری با جمعیت و شرایط خاص اهواز طبیعی است.

با این تصور که فرضیه شما درست باشد، پیش بینی تان از آینده این مشکل چگونه است؟

در حقیقت هر جایی که این فرضیه را مطرح کردم گفتم که نگرانی اصلی ام از سال آینده است. اگر بخواهم تشبیه ای داشته باشم، اتفاقی که امسال رخ داد به نسبت چیزی که سال آینده و سال های بعد ممکن است روی دهد مانند دود آتشفشان و گدازه های آتشفشان است. یعنی چیزی که امسال رخ داد در حد دود و علایم اولیه فعال شدن یک آتشفشان بود، این را فقط باید یک هشدار بدانیم، ممکن است در سال بعد اگر تدابیر پیشگیری کننده اتخاذ نشود تعداد افراد مراجعه کننده و مبتلابه این مشکل آنقدر زیاد شود که تمام مراکز درمانی شهر به دلیل مراجعات بیماران از ارایه خدمات باز بمانند. البته اگر تکلیف این موضوع مشخص نشود همیشه باید استرس داشته باشیم که آبان ماه در اهواز چنین حادثه ای رخ دهد، تازه اگر بارندگی ها در مهر روی دهد چون تراکم گرده ها بیشتر است مراجعات هم بیشتر خواهد شد. البته لازم است باز هم تاکید کنم که این هنوز یک فرضیه است و به صورت کامل اثبات نشده است چون هنوز تکه های کوچکی از این پازل برای تکمیل علت چنین حادثه ای باقی مانده است. اصولا در کار علمی آدم محافظه کار و محتاطی هستم و تا تکه آخر پازل در جای خود قرار نگیرد به صورت قطعی چیزی را نمی پذیرم.

در صورت وقوع چنین پدیده ای در سال آینده، آن موقع این خطر چه کسانی را بیشتر تهدید می کند، آیا کسانی که امسال به دلیل این مشکل مراجعه کرده اند سال آینده هم مشکل خواهند داشت، افراد سالم چطور؟

بله، دقیقا این را می توان با قطعیت گفت، گمانه زنی هم نیست. افرادی که امسال دچار مشکل شدند سال آینده هم در صورت قرار گرفتن در معرض این مواد حساسیت زا و در شرایط آب وهوایی خاص دوباره مشکل خواهند داشت؛ البته یک فرد غیرآلرژیک سال آینده هم مشکلی برایش رخ نمی دهد و احتمال اینکه در سال های آینده دچار مشکل شود وجود دارد.

در شدیدترین حالت، آسم بعد از باران ممکن است فردی که دچار حمله شده را دچار چه عارضه ای کند، آیا احتمال مرگ وجود دارد؟

با توجه به اینکه بیشتر افراد سریع مراجعه می کنند، با درمان و تزریق کورتون و اسپری تنفسی بهبودی می یابند، اما در بدترین حالت و حملات شدید آسم ممکن است فرد بیمار در اثر انسداد راه های هوایی از بین برود.

آیا علف های هرز یا گیاهان حساسیت زایی که در اهواز مشکل ایجاد کرده اند در دیگر شهرها هم رشد می کنند؟

بله همه جا هستند، تهران، مشهد و خیلی جاهای دیگر وجود اینها ثبت شده است. متخصصان آسم و آلرژی می توانند بگویند در فصل های بهار و پاییز چه میزان مراجعه به خاطر مشکلات آلرژی به گیاهان به مراکز درمانی زیاد می شود. به عنوان مثال در شهری مانند تهران بخش زیادی از افراد مبتلابه آلرژی فصلی به گرده درخت چنار حساسیت دارند که معمولادر بهار اتفاق می افتد.

پس چرا مشابه چنین حمله ای در دیگر شهرها تا کنون گزارش نشده است؟

چون در هیچ شهری همانند اهواز آلاینده های صنعتی و نفتی این قدر بالانیست. یا در نزدیکی کدام شهر ایران هر ساله هکتارها مزارع نیشکر را آتش می زنند و دود ناشی از آن را مردم تنفس می کنند؟ در واقع در اهواز مجموعه ای از شرایط باعث بروز چنین مشکلی شده است، این مجموعه را نگاه کنید؛ رطوبت بالا، اوج گرده افشانی، فرد آلرژیک و یک ریه تحت تاثیر سال های سال آلاینده های نفتی و گازی، این ها همه با هم دست به دست هم داده تا چنین حادثه ای رخ دهد. گرد و غباری که در سال های قبل در حجم بسیار شدید می آمد و همه می گفتند باید ادارات و مدارس تعطیل شود اما نمی شد، حالادارد اثرات خودش را نشان می دهد.

پس در واقع می توان گفت مقصر اصلی در این میان آلاینده های قدیمی هستند و گرده علف های هرز عامل ثانویه است؟

بله، به عنوان مثال یکی از سوالاتی که از مراجعه کنندگان پرسیده ایم، این است که چند سال در اهواز زندگی می کنید، اغلب پاسخ دهندگان گفته اند از بدو تولد اینجا بوده اند چه آن کسی که 50 سال را داشت و چه آن کسی که 30 سال یا کمتر داشت. علاوه بر این دیگر شهرهای خوزستان که مراجعات تنگی نفس بعد از باران گزارش شد شهرهایی بودند که در آنها آلاینده نفتی زیاد بوده است. بعد از اهواز، آبادان، ماهشهر و امیدیه از شهرهایی بوده اند که بیشترین مراجعات در اثر تنگی نفس متعاقب باران را ثبت کرده اند. بیشتر از 70 درصد از کل مراجعه کنندگان در این شهرها ثبت شده است ولی مثلا در شهرهای شمالی استان مثل دزفول گزارش نامتعارفی از این حادثه نداشتیم.

حالا راهکار چیست، آیا می توان جلوی بدتر شدن این وضعیت را گرفت؟

بله، اول اینکه نظارت بیشتری روی صنایع تولید کننده آلاینده های صنعتی مانند کارخانه های صنایع فولاد، گروه ملی فولاد، نورد لوله، پتروشیمی، کربن بلک و ... صورت گیرد و تا حد ممکن آلاینده های خود را کاهش بدهند. برای سال آینده باید راهکارهای پیشگیری کننده ای برای بیماران مبتلابه آلرژی فصلی یا آسم و حتی افراد سالم اتخاذ کرد که این راهکارها را باید دو یا سه روز قبل از بارندگی از طریق رسانه ها یا بنرهایی در سطح شهر به اطلاع شهروندان رساند. در آینده نزدیک چنین راهکارهای کاربردی را تهیه نکرده و به مسوولان ذی ربط پیشنهاد خواهیم داد.

اگر آلاینده های نفتی و قدیمی اهواز کم شود چه تاثیری روی این مشکل دارد؟

حداقل اثرش این است که باعث توقف این حملات تنگی نفس می شود، یعنی این مشکل را در همین جایی که هست متوقف می کند. یا اینکه که علف های هرز و درخت های آلرژی زای موجود در اهواز از بین بروند و جای آن ها درخت های غیرآلرژی زا که با نظر متخصصان انتخاب می شوند کاشته شود.

چند نمونه از این گیاهان آلرژی زا را نام می برید؟

درخت کهور که در اهواز هم خیلی زیاد وجود دارد یکی از اصلی ترین درختان آلرژی زاست. بر اساس تحقیقات من تقریبا 65 درصد افرادی که در اهواز آلرژی فصلی دارند یکی از عوامل آلرژی زای آن ها همین درخت کهور است. بیش ترین آلرژی را هم نوعی علف هرز به اسم «علف شور» با نام علمی «سالسولاکالی» ایجاد می کند که حدود 73 درصد افراد مبتلا به آلرژی تنفسی به آن حساسیت دارند. این علف اغلب در زمین های متروک شهری و اطراف شهر رشد می کند.

1