اسطوره های مرگ و فرجام آدمی خاستگاه باورها، آیین ها، رستاخیز و آدابی است که در گذر زمان و در گریز از وحشت مردن و شوق به زیستن و تداوم آن در ناخودآگاه جمعی انسان شکل یافته اند.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری؛ محمدحسین باجلان فرخی در نشست «مرگ و زندگی، انسان شناسی ادبیات و دین» همایش ملی مردم شناسی مرگ و زندگی که به همت پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد با مطرح ساختن این مطلب خاستگاه اساطیری مرگ را مورد بررسی قرار داد.
باجلان فرخی معتقد است، بررسی اندیشه انسان به مرگ از گذشته دور تاکنون و تمام مراسمی که برای مردگان انجام می گیرد برای تسهیل گذار از آخرین مرحله زیست تن و در گذر زمان رهایی از خطر آسیب دیدن چیزی است که امید به تداوم زندگی پس از مرگ به شکلی دیگر را پدید می آورد.
او گفت: مرگ از دید انسان آیین گرا مرحله گذاری است از جهان مادی به جهانی دیگر که از دیدگاه روان شناختی آیینی با امید تداوم زندگانی به گونه ای دیگر همراه است و چنین است که انسان دنیای دیگر را در مداری سوبژکیتو شکل می دهد.
بازشناختی مرگ در آثار صادق هدایت
شیرزاد طائفی سخنران بعدی به بازخوانی معناشناختی مرگ در آثار صادق هدایت پرداخت و گفت: از آنجا که ادبیات بستر ظهور احساسات ناب بشری و تجلی گاه گشایش گره های روحی است در تمام آثار برجسته ادبی جهان به مساله مرگ پرداخته اند.
او در حالی ابعاد مفهوم مرگ در آثار صادق هدایت نویسنده برجسته ادبیات معاصر را مورد بررسی قرار داد که به گفته وی، به نظر می رسد مفهوم مرگ روح انسانی در داستان زنده به گور، مرگ نمادین و باززایی کهن الگویی در داستان تاریکخانه و خودکشی در داستان آبجی خانم سه بعد مهم مرگ و مرگ اندیشی را نه تنها در داستان های هدایت که در ادبیات معاصر ایران شکل داده است.
الگوهای مرگ و تولد در فرهنگ عامه
مجید کیانیان نیز در این نشست به مطالعه تطبیقی الگوهای مرگ و تولد در فرهنگ عامه مردم ایران و کارکرد آن ها در ادبیات نمایشی پس از انقلاب پرداخت. این پژوهش در نظر دارد تا ضمن شناسایی الگوهای رایج مرگ و تولد در ادبیات نمایشی ایران، به مطالعه تطبیقی خاستگاه آن ها در آیین و باورهای مذهبی مردم ایران بپردازد.
به گفته کیانیان، ادبیات نمایشی ایران با بهره گیری از عناصری نظیر جادو، رمز و راز، تقدس گرایی، تطهیر، قربانی کردن و غیره در ساختار پیرنگ برگرفته از مناسک و آداب بومی و آیینی فرهنگ عامه نظیر باورهای دینی، اساطیری و حتی نظام های سنتی و اعتقادی بومیان نواحی مختلف کشور است. این مردم شناس تاکید کرد: ادبیات نمایشی از یک سو سعی در کسب مقبولیت و باورپذیری عمومی داشته و از سوی دیگر به دنبال القای نوعی هویت مندی فرهنگی ایرانی به آثار خود است.
آیین های مرگ و زندگی در میان زرتشتیان
گلفام شریفی اما با بررسی آیین های زندگی و مرگ در میان زرتشتیان معاصر در ایران به آیین های تولد، سدره پوشی (بلوغ)، گواه گیران (عقد و ازدواج) و تدفین زرتشتیان پرداخت.
او با پژوهش های میدانی که از دخمه ها و آرامگاه زرتشتیان در شهر یزد داشته به تنوع فرهنگی در شیوه به دنیا آوردن نوزاد، تغذیه، مراقبت آنان و آیین های مربوط به بلوغ، ازدواج و مرگ پرداخت.
به گفته او، در باور دین زرتشتی چهار لحظه مهم در زندگی آدمی وجود دارد که عبارت است از تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ که هر کدام از این مراحل آیین های خاص خود را دارند.