19 آوریل 2024 - 23:43

خواب طولانی بازار صنایع دستی تهران در خیابان ویلا

1 ژانویه 2016 - 10:00 dsfr.ir/fj7yd

خواب طولانی بازار صنایع دستی تهران در خیابان ویلا
میثم رودکی
بازار صنایع دستی تهران

هیچ نمادی و هیچ تصویری از صنایع دستی یا پیشینه این آثار در ظاهر خیابان ویلا که بازار صنایع دستی تهران به شمار می رود دیده نمی شود.

خاتم، مینا، گلیم و جاجیم، طرح های اسلیمی، پوشاک سنتی ایرانی و ده ها کالای دیگر پشت ویترین فروشگاه ها دیده می شوند. فروشگاه ها بیشتر بزرگ هستند. کوچک هم بین شان پیدا می شود. هر از چند گاهی رهگذری بی هدف وارد فروشگاهی می شود و بعد از اینکه موی روی شقیقه اش را می خاراند یا گره روسری اش را کمی شل یا سفت می کند، صفحه شطرنجی را برانداز می کند، قیمتش را می پرسد و زمینش می گذارد. خریدار دیگری گلدان های خاتم را برداشته  است. از اصفهان یا شیرازی بودنش می پرسد. فروشنده هم سرسری جوابی می دهد. خریدار بیرون می آید. فروشنده به پشت دخلش بر می گردد و شاید به فردای کاسبی اش فکر می کند و اینکه ممکن است کار دیگری را شروع کند.

اینها حال و هوای خیابانی است که تقریبا در مرکز پایتخت است و آن را ویلا می نامند. خیابانی با جهت شمالی-جنوبی که از خیابان انقلاب شروع شده و پس از عبور از خیابان کریم خان به خیابان سرو در سمت شمال منتهی می شود. این خیابان به موازات خیابان های قرنی و حافظ واقع شده و پس از انقلاب به منظور بزرگداشت کامران نجات اللهی از اساتید شهید دانشگاهی به این نام تغییر یافت.

ترکیه شهرکی برای فرآوری پسته دارد. شهرکی که سردر ورودی اش المان هایی از پسته دارد. مبلمان شهری اش را به شکلی درآورده اند که نمادی از پسته باشد یا پوسترهایی از این محصول را بر خود دارند. دیوارهای هتل هایش تصاویری از پسته دارد و خلاصه به هر نحو ممکن که توانسته اند نمادهای شهری را به سمت پسته هدایت کرده اند تا کسی که وارد این شهر می شود در محاصره این نمادها قرار بگیرد. اما آیا ما چنین کاری برای رفسنجان کرده ایم؟ خیابان ویلا هم که بازار صنایع دستی تهران به شمار می رود، همین وضعیت را دارد. هیچ نمادی و هیچ تصویری از صنایع دستی یا پیشینه این آثار در ظاهر این خیابان دیده نمی شود. اگر فروشگاه های صنایع دستی از این خیابان جمع شوند، می شود خیابانی عادی و حتی زشت بی هیچ نشانه هنری.

فرو ریختن دیوارهای خرید و فروش در ویلا

چندین رستوران که اغلب به سبک سنتی و سفره خانه ای هستند، چندین هتل و ده ها دفاتر خدمات گردشگری و مسافرتی در کنار فروشگاه های صنایع دستی انگار قرار بوده که بازاری اختصاصی برای کالایی خاص را تشکیل دهند. کالایی که خریدارش از هتل راه بیفتد به سمت مغازه ها و با کمک راهنما یا با فارسی دست و پا شکسته اش از پیشینه کالایی بپرسد که اثری هنری است. کالایی که در مورد تولیدش و تولیدکننده اش باید با احتیاط حرف زد و قیمت گذاری اش براساس کالاهای معمولی بازار تعیین نمی شود. کالایی فاخر است که در زمره آثار هنری به شمار می رود. کالایی به نام صنایع دستی.

اما آنچه امروزه در مورد صنایع دستی خیابان ویلا می شنویم هیچ جایی برای افتخار و غرور باقی نگذاشته است. به ویژه بعد از سال های اخیر که به نحو محیرالعقولی تلاش کردیم تا دروازه های دنیا را به روی خودمان ببندیم، نتیجه اش این شد که خیابان ویلا حتی در حد راسته اغذیه فروشان میدان های مرکزی پایتخت هم اعتبار نداشته باشد. دیگر کسی به ویلا سر نمی زند. حتی اگر خریدی هم داشته باشند، بازار بزرگ تهران را انتخاب می کنند چون مثلا یک کالای مشابه را 10 هزار تومان ارزان تر می فروشد.

از طرفی ویلا دیگر جایی برای صنایع دستی اصل نیست که هیچ چون و چرایی در کیفیت و اصیل بودنش نباشد، حالا ویلانشینان کارگاه ها را تعطیل کرده و رفته اند سراغ کالاهای چینی ارزان و دم دستی که اتفاقا در مغازه هایشان قیمت های بالایی هم روی شان گذاشته اند و بعضا به عنوان صنایع دستی ایرانی آن ها را می فروشند. به همین دلیل هم هست که اوضاع ویلا امروزه اصلا بسامان نیست.

ریزش 50 درصدی فروشگاه ها

بیش از پنج دهه از عمر ویلا می گذرد. زمانی برای خود کیا و بیایی داشت. خارجی ها مانند یک آدرس سرراست سراغش می آمدند و محبوب دوستداران هنرهای سنتی ایرانی بود. اما پس از انقلاب به دلایل مختلف بخشی از صنعت گردشگری ایران دچار رکود غیرقابل باوری شد و با توجه به ارتباط مستقیم گردشگری و صنایع دستی، بسیاری از فروشگاه های صنایع دستی در این خیابان تغییر کاربری دادند و به طور کلی از این حرفه خارج شدند و تنها تعداد انگشت شماری در انتهای خیابان نزدیک خیابان کریمخان باقی ماندند و یکی دو فروشگاه هم در خیابان طالقانی بین خیابان ویلا و سپهبد قرنی باقی مانده اند.

مختصر می توان گفت که ویلا روز به روز خلوت تر می شود. نه فقط خریداری در آن دیده نمی شود بلکه فروشندگانش هم هر روز که می گذرد محو و محوتر می شوند. خیابانی که روزی برای خودش هویتی داشت و مرکزی مطمئنی برای خریداران بود. البته خریدارانش کمتر ایرانی بودند و بیشتر خارجی. در واقع گردشگران خارجی سوغاتی های خود را از این خیابان تهیه می کردند. وقتی بود که بیش از 40فروشگاه به عرضه صنایع دستی می پرداختند اما با ریزشی که طی چند سال اخیر در این بازار اتفاق افتاده است، در حال حاضر حدود 25 فروشگاه فعال در این منطقه وجود دارد. از این تعداد هم تنها حدود 5 تا 7 فروشگاه به عرضه صنایع دستی به معنای واقعی می پردازند و سایر مغازه داران به وارد کنندگان کالای مشابه چینی تبدیل شده اند.

دل پر از گلایه فروشندگان

محسن، یکی از فروشگاه داران این خیابان در این زمینه به «فرصت امروز» می گوید: نباید از این وضعیت تعجب کنیم. چون بیش از 50 درصد از کارگاه های تولید و ساخت صنایع دستی تعطیل شده اند و تولید صنایع دستی به معنای واقعی دیگر جوابگوی هزینه های اجاره و رهن و آب و برق و غیره نیست. به کیف ها و کوله پشتی هایش که از جنس و طرح جاجیم و گبه هستند، اشاره می کند و می گوید: مشتریان فعلی ما بعضی از دانشجویانی هستند که به این طرح ها علاقه دارند. البته آن ها معمولا کالاهایی با قیمت های اقتصادی و به اصطلاح دانشجویی را انتخاب می کنند و نمی توان روی این خرید اندک حسابی باز کرد. ما به امید توریست ها نشسته ایم. اگر قرار نباشد که اتفاق خوبی در زمینه گردشگری و ورود توریست بیفتد، مطمئن باشید که همین چند فروشگاه هم تعطیل می شود تا خیال همه راحت شود.

فروشنده دیگری نیز همین نظر را دارد. می گوید کارگاه ها که تعطیل شدند، صنایع دستی هم اوضاعش نابسامان شد. وقتی تولیدی نیست پس از چین وارد می شود. خریدار هم تفاوت قیمت ها را نمی داند، جنس را نمی شناسد و اصولا سردرگم است. به همه مسائل مطرح شده توسط فروشندگان باید این نکته مهم را هم اضافه کرد و آن قرار نداشتن صنایع دستی در سبد مصرف خانوارهای ایرانی است. به همین دلیل است که چشم فروشندگان هنوز هم به حضور گام های توریست هایی است که به خیابان ویلا بیایند تا دیگر ننویسیم که فروشگاه های صنایع دستی خیابان ویلا فرقی با دیگر مراکز صنایع دستی شهرها ندارد.

دلایل دیگری هم می توان برای رکود سال های اخیر این بازار ذکر کرد. از جمله می توان یادآور شد که وضعیت بی ثبات بازار، قیمت های مختلف، نبود اعتماد و تمیز ندادن کالاهای اصل از فرع (چین) باعث رکود بازار در این چند سال اخیر شده است. هم اکنون بخش اعظم سفارش های مغازه داران را کالاهای چینی تشکیل می دهد چراکه به دلیل کاربردی بودن و پایین بودن قیمت از مشتری بیشتری برخوردار هستند. پیش بینی های کارشناسان از وضعیت فعلی صنایع دستی مثبت ارزیابی نمی شود آن ها معتقدند اگر بازار صنایع دستی با همین روند پیش رود هنر صنعت ایرانی به ورشکستگی کامل خواهد رسید.

بازاری بدون بازاریابی

خواب خوشی است که می بینیم؛ اینکه تعدادی آدم در گوشه و کنار جهان یکهو و سراسیمه آن هم در نیمه شب از خواب بپرند و سراغ کامپیوتر خود بروند و با موتورهای جست و جو به دنبال خاتم اصفهان و شیراز بگردند. بی آنکه ما کار اصولی برای معرفی آثارمان کرده باشیم. البته وقتی پای حرف های مسئولان این حوزه می نشینید از برگزاری نمایشگاه ها می گویند و از حضور در نمایشگاه های خارجی و  هزار و یک برگ به زعم خودشان برنده را رو می کنند. اما کافی است به آمار ریزش فروشگاه داران و رکود حاکم بر این بازار نگاهی بیندازند تا روزگار سیاه صنایع دستی را ببینند.

اوج این بی توجهی به این بازار زمانی خود را نشان داد که همین چند روز پیش و در برنامه ششم توسعه جایی برای صنایع دستی و صادرات آن در نظر گرفته نشد. مسئله ای که مورد اعتراض شدید انجمن های غیردولتی هم قرار گرفته و طی نامه ای به رئیس جمهور خواهان پاسخگویی و رسیدگی شده اند. مهم ترین نکته مورد اشاره این افراد هم تاکید بر اهمیت صنایع دستی در اقتصاد مقاومتی و صادرات غیرنفتی است. حالا باید منتظر بنشینیم و ببینیم بالاخره قرار است برای این آثار کاری بشود یا نه.

هزینه های رهن و اجاره

رهن و اجاره در خیابان ویلا حداقل برای دایر کردن فروشگاهی برای عرضه صنایع دستی این روزها تنها یک شوخی تلخ است. آنهایی که مانده اند و از قدیم بوده اند و کسبه قدیمی بازار محسوب می شوند یا مالک هستند یا سرقفلی را در اختیار دارند. نرخ اجاره مغازه ها که معمولا بین 20 تا 100 متر مساحت دارند، بین 4 تا 15 میلیون تومان است. البته فروشگاه هایی هم هستند که چند طبقه باشند و مساحت بیشتری داشته باشند که هزینه های اجاره در موردشان تا 50 میلیون تومان در ماه هم می رسد. هزینه های خرید ملک اداری در این منطقه تا خیابان طالقانی، هر متر مربع بین 3.5 تا 6 میلیون تومان است. طبق آمار یکی از آژانس های مسکن در این منطقه یک واحد اداری با سن 30  سال و متراژ 90 متر تا 470 میلیون تومان خرید و فروش می شود که با احتساب متراژ بالکن و بعضا انباری این قیمت به دست می آید. هرچه سن بنا کمتر باشد، بابت هر مترش باید هزینه بیشتری پرداخت شود.

کالایی که می فروشند

صنایع دستی به خاطر نوع تولید دستی و زمان بر بودن تولید شان نرخ بالایی دارند به همین علت مردم کمتر سراغ آن ها می روند، این را می توان در مغازه های خیابان ویلا هم دید. کالاهایی که اگرچه زحمت زیادی برای تهیه آن کشیده شده ولی نرخ بالای آن ها باعث شده تا فروشندگان این کالاها در خیابانی که مملو از صنایع دستی است بیکار باشند و تنها مشتری آن ها دستگاه های دولتی باشند که به دنبال کالای ارزان و انبوه هستند. کالاهایی که به جای هدایای صنایع دستی به کارکنان برگزیده مراسم و همایش های خود می دهند، آن هم نه کالای فاخر بلکه دم دستی های ارزان قیمت.

یکی دیگر از مسائل این حوزه نبود قیمت های یکسان و مشابه است. نوع قیمت گذاری ها گاه سلیقه ای است که مشتری را سرگردان می کند و از خرید پشیمان. ایجاد بازارهای موازی نیز ضربه دیگری به این بازار زده است. بازارهایی که ارزان تر می فروشند. مثلا اگر در خیابان ویلا یک ساعت خاتم متوسط به نرخ 100 هزار تومان فروخته شود می توان همان ساعت را از بازار تهران 75 هزار تومان خرید. قاب های مسی و نقره نیز با متوسط 25 درصد اختلاف قیمت در بازار تهران ارزان تر از خیابان ویلا است. یا مثلا کفش هایی که با یک ابتکار جدید با گلیم دوخته شده اند نیز اگر حدود 50 تا 80 هزار تومان نرخ داشته باشند، در بازار تهران همین کفش را 40 تا 60 هزار تومان می فروشند. شاید به همین علت است که مدیر یکی از فروشگاه ها در خیابان ویلا می گوید: اجاره مغازه در ویلا گران است و برای جبران آن ناچاریم نرخ کالاهای صنایع دستی را بالا ببریم بنابراین دستمزد گران هنرمندان، وجود واسطه ها و فروشنده ها باعث شده تا نرخ واقعی کالاها بسیار پایین تر از کالایی باشد که به دست خریدار می رسد.

مسئله مهم دیگری که وجهه بازار را به اصطلاح خراب کرده است مربوط به طمعی است که فروشندگان به اندک خریداران خارجی دارند. برخی از فروشگاه داران در همین خیابان اگر گردشگر خارجی ببینند سعی می کنند کالای مورد نظرشان را دو برابر قیمت نیز بفروشند و همین موضوع در چند سال اخیر باعث شده تا افرادی که به ایران می آیند متوجه چنین رفتارهایی شوند و دیگر مشتری خیابان ویلا نباشند. بسته بندی صنایع دستی ایرانی هم هنوز اندر خم یک کوچه است. هنوز هم آثار شیشه گری با همه ظرافت را در روزنامه های باطله می پیچیم و به دست مشتری می دهیم. در بازار خیابان ویلا زیبایی معاوضه می شود و این هنر و آثار هنری است که باید خرید و فروش شوند. بنابر این کاملا طبیعی است که خریدارانش باید روحیه خاصی داشته باشند و فراغتی از هزینه ها و نیازهای اولیه زندگی به دست آورده باشند. چون کالاهای این بازار به نوعی به نیازهای ثانویه پاسخ می دهند. هزینه هایی هم که برای خریدشان لازم است تفاوت کلی با پایه حقوق وزارت کار دارد. اما شاید برای شما هم جالب باشد که چه کالاهایی در این بازار معمولا با تقاضای بیشتری مواجه می شوند.

بنابر اظهارات فعالان این بازار به طور کلی مصنوعاتی چون شیشه ها و سفال ها بیشترین آمار تقاضا را دارند و کمتر صنایع دستی سنگین از سوی خریداران مورد تقاضا است و رنج قیمتی 50 تا 400 هزار تومان در میان اجناس موجود فروشگاه ها دارای طیف بیشتری از فروش است که در میان آن ها کیف ها و گیوه ها بیش ترین خریدار خارجی را به خود جلب کرده و سفال و شیشه بالاترین تقاضای داخلی را به خود معطوف کرده است.

روی دیگر بازار نیز حکایات جالبی دارد. کافی است که به این کالاها و ارقام نگاهی بیندازید؛ بشقاب سرامیکی حدود 80 هزار تومان، روتختی 40 تکه نزدیک 700 هزار تومان، تابلوی تذهیب 100 هزار تومان، تخته نرد خاتم یک میلیون تومان، جعبه خاتم بزرگ روی یک میلیون و 500 هزار تومان، تابلوی معرق با اندازه کوچک 250 هزار تومان و غیره.

این ها نمونه هایی از کالاهای بازار خیابان ویلا است. حالا آلودگی هوا و حضور در یکی از مناطق میانی پایتخت را هم که نادیده بگیریم، مشتری داخلی بین هندوانه کیلویی 4 هزار و 500 تومان شب یلدا و تخته نرد خاتم کدام را باید انتخاب کند؟ تازه اگر میلی به انار نداشته باشد! کمی اگر منطقی باشیم در می یابیم که مشتریان این بازار باید توریست های دست به جیب اروپایی و غیره باشند نه سیاحت گرانی که با هزینه خودمان به کشور می آیند تا جایی که وجود چنین تصویری از بازار، تا حدود زیادی اشتغال به تولید صنایع دستی را به امری ناکارآمد تبدیل کرده است.

همپای بازارهای جهانی نیستیم

دیگر دوره دست در جیب کردن و بیرون آوردن چندین اسکناس و به طور کلی خرید با وجه نقد گذشته است. اما در بازار صنایع دستی که اتفاقا انتظار می رود خریداران خارجی اش بیشتر از داخلی هم باشند، هنوز ابزارهای مدرنی چون مسترکارت یا ویزاکارت استفاده نمی شود و چنین امکانی در اختیار خارجی ها نمی گذاریم و این در حالی است که برای اجناس با ارزشی مانند تابلوفرش ها یا خاتم کاری های مختلف و اجناس نقره ای که قیمتی قابل ملاحظه دارند، نبود امکان استفاده خریداران خارجی از کارت های بانکی بین المللی مانند ویزاکارت یا مسترکارت، به عدم خریدشان منجر می شود چون براساس عرف جهانی گردشگری، بیشتر توریست های امروزی از حمل کردن پول نقد زیاد، نگران هستند و خرید نکرده فروشگاه را ترک می کنند.

1