24 آوریل 2024 - 19:41

اکوتوریسم به تنهایی نمی تواند جلوی کشیدن ماشه شکارچی را بگیرد

21 دسامبر 2015 - 12:30 dsfr.ir/276cp

اکوتوریسم به تنهایی نمی تواند جلوی کشیدن ماشه شکارچی را بگیرد
انجمن یوزپلنگ ایرانی
بیست و چهارمین سمینار حیات وحش

گردشگری یا عکاسی برای شکارچیانی که معتاد به شکار هستند نمی تواند به عنوان عامل جایگزین عمل کند زیرا مساله بسیار پیچیده تر از آن است که فکر می کنیم.

شکار غیرقانونی معضلی است که سازمان محیط زیست همواره با آن مواجه بوده و برای آن هزینه های زیادی به لحاظ مالی و نیروی انسانی نیز پرداخت کرده است. در زمانی که نیروهای این سازمان از توان عملیاتی بالایی برخوردار بودند مساله شکار به نفع سازمان محیط زیست خاتمه پیدا می کرد اما در دهه های اخیر با کاهش این توان عملیاتی و تعداد اندک محیط بانان شکارچیان برنده ماجرا شده اند. اما چرا عده ای با وجود مخاطره های بالا دست به شکار می زنند؟

شیدا عشایری پژوهشی میدانی درباره انگیزه های شکار در روستاهای حاشیه پارک ملی گلستان انجام داده که نتایج آن را در بیست و چهارمین سمینار حیات وحش ارائه کرد.

عشایری در این سمینار با بیان اینکه پارک ملی گلستان قدیمی ترین پارک ملی ایران و ذخیره گاه های زیست کره است، گفت: این پارک زیستگاه نیمی از پستانداران، یک سوم گونه های جانوری و یک پنجم گونه های گیاهی ایران است و ما  ببر مازندران را تا 60 سال پیش در پارک ملی گلستان داشتیم. در حال حاضر نیز  پلنگ ایرانی به عنوان بزرگترین گوشتخوار ایران در پارک ملی گلستان حضور دارد هر چند که به واسطه مجموعه دلایلی این گونه در حال انقراض قرار گرفته است.

وی با بیان اینکه موسسه حیات وحش میراث پارسیان از 5 سال پیش در این پارک مبادرت به دوربین گذاری و برآورد تعداد جمعیت پلنگ کرده است، اظهار کرد: بر اساس آمار به دست آمده نزدیک به 24 قلاده تاکنون شناسایی شده و در کنار آن عکس هایی از دیگر گونه های این منطقه به دست آمده است.

این فعال محیط زیست با ارائه تصویری از پراکنش دوربین های مفقود شده در پارک ملی گلستان گفت: این پراکنش نشان دهنده حضور شکارچی ها در کل محدوده پارک هستند که تهدیدی برای علفخوران و به تبع آن پلنگ به عنوان بزرگ ترین گوشتخوار منطقه محسوب می شوند.

مردم محلی عمدتا می دانند که پارک ملی گلستان منطقه ای زیبا،سرمایه ملی و ممنوعه است و عنوان می کنند مفتخرند که در نزدیکی آن زندگی می کنند با این حال زمانی که از آنها درباره فواید حضورشان در این منطقه پرسش می شود جوابی ندارند و می گویند تنها شکارچیان از پارک ملی گلستان سود می برند

وی درباره روش پژوهش خود اظهار کرد: روش توصیفی و کیفی در این پژوهش انتخاب و  به صورت مصاحبه نیمه ساختمند و غیرساختمند انجام شد؛ به این ترتیب که یک گفت و گوی چند ساعته با 15 شکارچی سرشناس در روستاهای اطراف پارک صورت گرفت. در این مسیر من با چند مشکل به لحاظ تفاوت های زبانی و جنسیتی مواجه شدم به ویژه آنکه بسیاری از قدیمی های محل نمی توانستند به فارسی صحبت کنند و من ناچار به کمک گرفتن از دیگران بودم. همچنین آن ها مایل به گفت و گو با یک خانم نبودند هر چند که با ادامه روند کار با یک خانم درباره یک فعالیت غیرقانونی راحت تر صحبت می کردند.  

عشایری پژوهش خود را بخشی از یک پروژه بزرگ تر که شامل نگرش مردم محلی نسبت به پارک ملی گلستان است، عنوان و گفت: بر اساس این پژوهش مردم محلی عمدتا می دانند که پارک ملی گلستان منطقه ای زیبا،سرمایه ملی و ممنوعه است و عنوان می کنند مفتخرند که در نزدیکی آن زندگی می کنند با این حال زمانی که از آن ها درباره فواید حضورشان در این منطقه پرسش می شود جوابی ندارند و می گویند تنها شکارچیان از پارک ملی گلستان سود می برند.

وی درباره شرایط زندگی شکارچیانی که به عنوان جامعه آماری پژوهش خود با آنها گفت و گو کرده است، اظهار کرد: این شکارچی ها عموما شغل هایی مانند زنبورداری، ‌کشاورزی و دامداری و بین سن 30 تا 69 سال سن داشتند. بر اساس نتایج حاصل شده نیز انگیزه های آن ها بین پنج گروه فقر، ‌انتقام‌، تفریج‌، بازار و  سنت قرار می گیرد هر چند که این دسته بندی ها با هم همپوشانی داشته و یک عامل به تنهایی عمل نمی کند.

این فعال محیط زیست در توضیح فقر به عنوان یک عامل شکار گفت: در این حالت شکار برای تامین نیازهای اولیه فردی است که یا شغل ندارد و یا شغل پاره وقت دارد که کفاف هزینه های زندگیش را نمی دهد. این فرد ساعات زیاد بیکاری دارد اما ترجیح می دهد حقوق قابل اتکاتری داشته باشد و نمی خواهد شکارچی باشد.

کسانی که برای فقر شکار می کنند با درآمد جایگزین با علاقه شکار را ترک می کنند زیرا  برای پوشش نیاز های حیاتی خود این کار را برگزیده اند اما در شکار به قصد بازار،  تجارت اصل قرار گرفته و این افراد معمولا شغل های دیگری دارند

وی درباره تفریح یا عشق به شکار نیز اظهار کرد: این انگیزه عمدتا در میان شکارچی های جوان تر دیده می شود چون حس می کنند امکانات تفریحی دیگری ندارند و شکار به شکل جذابی تمام هیجانات آن ها را پوشش می دهد. با شکار کردن این جوان ضمن ارائه حس مردانگی خود در روستا، ریسک رفتن و‌ شب مانی در طبیعت را تجربه می کند ضمن اینکه به نظر آنها‌ شکار یک هنر است. به این ترتیب همه این عوامل با هم ترکیب جذابی برای کسانی که وقت آزاد داشته و برای پر کردن آن هیچ گزینه دیگری جز شکار را ندارند، ایجاد می کند. برای رفع این مساله در کنار مورد فقر می توان اشتغال زایی را مورد توجه قرار داد تا فرد زمان کمتری برای شکار داشته باشد.

عشایری سومین عامل شکار را بازار  دانست و تصریح کرد: این گزینه تخریب بالایی را به همراه دارد چون فرد شکارچی از قبل سفارش و پیش پرداخت گرفته و باید ارتباط خود را با مشتری در شهرهای بزرگ حفظ کند. به گفته افراد محلی شکارچی هایی که برای بازار کار می کنند بدنام ترین هستند چون خون را معامله می کنند اما استدلال شکارچی ها این گروه این است که کسانی که از ما گوشت می خرند ما را دوست دارند در مقابل کسانی که نمی توانند این کار را بکنند به واسطه پول خوبی که ما از این راه به دست می آوریم حسادت می کنند.

وی درباره تفاوت دسته بندی فقر و بازار اظهار کرد: کسانی که برای فقر شکار می کنند با درآمد جایگزین با علاقه شکار را ترک می کنند زیرا برای پوشش نیاز های حیاتی خود این کار را برگزیده اند اما در شکار به قصد بازار، تجارت اصل قرار گرفته و این افراد معمولا شغل های دیگری دارند.

سنت یا شکار از روی عادت دیگر دسته بندی مورد عشایری بود که درباره آن گفت: در این حالت اجداد فرد شکارچی بوده و از آنها  تفنگ به ارث برده اند. این افراد ذهنیت و داستان هایی که از گذشته دارند همواره با شکار عجین بوده و این فعالیت به عنوان بخشی از هویت آن ها و امر بدیهی قلمداد می شود؛ در واقع این گروه شکار می کنند تا راه پدرانشان را ادامه داده باشند.

وی درگیری و انتقام را مخرب ترین عامل در شکار غیرقانونی دانست و  تاکید کرد: این گروه تجربه های تلخی از درگیری محیط بان و شکارچی ها دارند، بنابراین آنها برای همبستگی با دیگر هم قطاران خود یا اینکه بگویند منطقه از آن ماست شکار می کنند. اغلب شکارچیان می گویند چرا کسی که جزو این منطقه نیست به عنوان یک نیروی سازمان محیط زیست به ما می گوید چه باید بکنیم. ذکر این نکته لازم است که کسانی که با این استدلال شکار می کنند بیش از دیگران به حیات وحش صدمه می زنند زیرا مرام شکار برای عدم تیراندازی به چهارپای ماده و یا حامله کنار گذاشته می شود. حتی ما شاهد مواردی هستیم که شکارچی پس از کشتن حیات وحش آن را در طبیعت رها می کند زیرا تنها انگیزه اش نشان دادن توانایی خود در مقابله با سازمان محیط زیست است.  

این فعال محیط زیست افزود: زمانی که از انها درباره اثرگذاری این رویه سئوال شد آنها پاسخی نداشتند و صرفا عنوان می کردند که برای تخلیه خشم خود از برخورد نیروهای سازمان محیط زیست در ورود به خانه و بی احترامی به آنها در مقابل خانواده هایشان دست به این اقدام زده اند. آنها عنوان می کنند این یک جنگ نابرابر است زیرا محیط بان نمی تواند ما را در منطقه دستگیر کند و یخچال خانه های ما را کندو کاو می کند.

عشایری ادامه داد: با اینکه در صحبت های شکارچی های این پژوهش عموما هر پنج انگیزه عنوان می شد و همه با هم هم پوشانی داشتند اما عامل انگیزشی انتقام قادر بود هر کدام از  آنها را روشن کند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت تصویری که شکارچی از عملکرد مسئولان پارک دارد می تواند روی عمل شکار تاثیر قابل توجهی داشته باشد. به این ترتیب اگر تصویر موجود از مسئولان مثبت باشد کمتر آنها شکار می کنند اما وقتی رفتار مسئول پارک و محیط بانان عوض شود بار دیگر ما شاهد افزایش شکار در پارک ملی گلستان خواهیم بود.

وی در همین رابطه احیای اعتمادی که شاید در زمان های دور وجود داشته را به عنوان یک راه حل عنوان و اضافه کرد: استخدام نیروهای محلی،‌ استفاده از  شکارچیان به عنوان تورلیدر،‌ کنترل بازار، اشتغال زایی،‌ ارائه امکانات تفریحی و سرگرمی می تواند در کاهش شکار در این منطقه موثر باشد. 

موسسه حیات وحش میراث پارسیان در چند سال گذشته رویکرد اکوتوریسم را مدنظر قرار داده و در زمان گاوبانگی به عنوان بهترین فصل شکار مبادرت به کمک گرفتن از شکارچیان به عنوان تورلیدر کرده است اما نتایج حاصل شده نشان می دهد که گردشگری به تنهایی کاهش دهنده شکار نیست

این فعال محیط زیست در پاسخ به این پرسش که چگونه می توان بازار را کنترل کرد، گفت: اگر مشتری شناسایی شود می توان حرکت هایی را در جهت کنترل بازار انجام دهد با این حال باید پذیرفت کنترل بازار به سختی رخ می دهد.

وی در این باره که تا چه میزان می توان از اکوتوریسم به عنوان جایگزینی برای شکار بهره برد نیز اظهار کرد: گردشگری یا عکاسی برای شکارچیانی که معتاد به شکار هستند نمی تواند به عنوان عامل جایگزین عمل کند زیرا مساله بسیار پیچیده تر از آن است که فکر می کنیم. موسسه حیات وحش میراث پارسیان با همراهی بوم کلبه ترکمن در چند سال گذشته رویکرد اکوتوریسم را مدنظر قرار داده و در زمان گاوبانگی به عنوان بهترین فصل شکار مبادرت به کمک گرفتن از شکارچیان به عنوان تورلیدر کرده است اما نتایج حاصل شده نشان می دهد که گردشگری به تنهایی کاهش دهنده شکار نیست.

گفته های عشایری به عنوان فردی که سال ها درگیر انجام پروژه های متعدد در خصوص حفاظت از محیط زیست با مشارکت جوامع محلی بوده نشان می دهد تنها زمانی می توان به کاهش شکارهای غیرقانونی امیدوار بود که مردم محلی اعتماد دوباره خود به سازمان محیط زیست به دست آورند و این امر جز با یک رویه تعاملی و احترام متقابل نخواهد بود.

دیدگاه ها

  • دومان 1 آوریل 2016 - 19:17

    سلام و ممنون.

    خانم عشایری، گفتید که برخی مردم منطقه اونجا به زبان محلی صحبت می کنند و مکالمه به فارسی باهاشون سخت بوده. نمی فرمایید زبان محلی چه بوده؟
    در حالت کلی، بهتر نیست با آوردن نام این فرهنگهای محلی، کمک به شناسایی و ارزش دهی و حمایت از تنوع فرهنگی کشورمون بکنیم؟

    احتمالا یکی از زبانهای ترکی آذری، ترکی ترکمنی و یا کردی بایستی رایح باشه در اونجا.

    ارادت

  • مهدی 2 آوریل 2016 - 02:47

    اگر از سمت خراسان شمالی (بجنورد) وارد پارک ملی گلستان شویم، روستاهایی کرد زبان (کردی کرمانجی) آنجا زندگی می کنند و اگر از استان گلستان به آن وارد شویم، مردم روستاها ترکمن هستند. روستاهایی با گویش های فارسی نیز وجود دارد. در اطراف پارک ملی گلستان، مردمی که آذری صحبت کنند زندگی نمی کنند اما شاید در سمت خراسان شمالی روستاهایی که مردمانش به ترکی خراسانی سخن می گویند، وجود داشته باشد.

1