19 آوریل 2024 - 22:06
گزارشی از کجارو:

لاله زار، شانزلیزه ایران را دریابید!

9 نوامبر 2015 - 15:30 dsfr.ir/9883l

لاله زار، شانزلیزه ایران را دریابید!
راسخون
گراندهتل واقع در خیابان لاله زار

با وجود گذر سال ها، خیابان لاله زار غریب مانده است و کسی به فکر شانزلیزه تهران نیست. شانزلیزه ایران مهجور مانده و کم تر در نظر ها و گفتارهای مسئولان مشاهده می شود.

میراث فرهنگی و میراث معنوی، همه و همه در عرصه پاسداشت هویت ملی یک کشور تعریف و مورد توجه قرار می گیرند. در واقع تاریخ هیچ کشوری را نمی توان بدون در نظر گرفتن میراث فرهنگی و معنوی آن در طول زمان، بررسی و تحلیل کرد. هویت واقعی کشورها، آن چیزی هست که تاریخ درباره آن ها قضاوت می کند و آینده گان را به مطالعه آن وا می دارد. البته در سیر زمان و تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی تاریخی، تصویری که مردمان روزگار ما از کشورهای جهان دارند، وضعیت حال آن ها استکه البته نباید به عنوان تنها معیار ارزشیابی هویت ملی کشورها قلمداد شود.

ناگفته پیداست که هویت ملی، بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ و تاریخ یک کشور را تشکیل می دهد و این هویت را، از طرق مختلفی می توان مشاهده و بررسی کرد. یکی از روش های عمومی، بررسی آثار و ابنیه تاریخی و نگاهی به چون و چرایی تشکیل، راه اندازی و حتی شیوه های حفظ آن آثار می باشد. برای فرانسوی ها، تاریخ و آثار باستانی و تلاش گسترده برای حفظ آن، آن قدر اهمیت دارد که با هیتلر در جنگ جهانی وارد مخمصه های قرن بیستمی نشد و پاریس را از گرند حملات ارتش سرخ و آبی در امان نگهداشت. قرن هاست که برای توسعه موزه لوور و حفظ آثار باستانی به جا مانده در فرانسه و حتی کشورهای دیگر جهان فرانسوی ها اهتمام گسترده دارند. از این راه، درآمد سرشار گردشگری و پرستیژ بین المللی برای خود دست و پا کرده اند که ارزش آفرین هست.

آن قدر برای فرانسوی ها حفظ هویت ملی که شامل فرهنگ، زبان و امثالهم است، اهمیت دارد که شما در موزه لوور پاریس، که یکی از برترین موزه های جهان و میزبان ده ها میلیون گردشگر سالانه از کشورهای مختلف می باشد، کم تر کلمه یا جمله انگلیسی بر روی صدها اثر به نمایش در آمده در لوور و گالری های دیگر فرانسه مشاهده می کنید. به نظر شما، زبان فرانسوی، چرا سیطره جهانی پیدا کرد؟ آیا اگر فرانسوی ها به زبان خود بی اهمیت بودند، آیا فرانسوی هم اکنون زبان رسمی چند کشور اروپایی و آفریقایی و آمریکایی می شد؟ آیا به زبان رسمی سازمان ملل متحد تبدیل می شد؟ قطعا خیر. هویت ملی و حفظ آن، میراثی هست که در اختیار مردم حال هست و باید به نسل آینده منتقل شود. برای پاسداشت آن باید تلاش های زیادی کرد و از هر اهتمامی فروگذار نکرد.

به نظر می رسد، همان طور که باید تلاش کرد تا برای افزایش ظرفیت های اقتصادی، فرهنگی و صنعتی کشور، صنعت را از آلمان ها، سیستم مالیاتی را از سوئدی ها و گردش گری را از جنوب شرق آسیا یاد گرفت، با عرض معذرت، باید اظهار داشت که شیوه های پاسداشت از زبان و ادب را نیز، بهتر هست از فرانسوی ها یاد بگیریم. شما در هیچ یک از خیابان های فرانسه( نه فقط پاریس)، هیچ منوی رستوران یا تابلوی مغازه یا شرکتی را نخواهید دید که به زبان پارسی به ارائه اطلاعات بپردازد. حتی غذای ایرانی هم جز در تک و توک رستوران ایرانی، جای دیگری ارائه نمی شود. اما اگر گشتی در مغازه های شمال شهر تهران بزنید، کوهی از رستوران ها و مغازه هایی را خواهید دید که نه تنها منوی آن ها به زبان فرانسه هست، بلکه با وجود مشتریان 100 درصد ایرانی بدون اطلاع از زبان فرانسه، تابلو و تبلیغات خود را به زبان انگلیسی و فرانسه ارائه می کنند! چرا باید این اندازه فقر فرهنگی میان ایرانیان نسل جدید رواج داشته باشد؟ آیا کشوری در دنیا سراغ دارید که به زبان و خط 1000 سال پیش بنویسد و بخواند و سخن بگوید؟

پس، باید پذیرفت که پاسداشت زبان و فرهنگ، بخشی از پاسداشت هویت ملی و اهتمامی مجدانه برای گسترش میراث فرهنگی و معنوی کشور است که باید به آن توجه داشت. این پاسداشت، طیف گسترده ای را شامل می شود. حتی خیابان ها، حتی برندها. حتی گویش ها و پوشش ها و امثالهم.

مدتی هست که در رسانه های کشورمان و حتی آلبوم های موسیقی خوانندگان پاپ، درباره چند خیابان تهران بیش تر می شنویم و می خوانیم. یکی از این خیابان ها که به زعم خیلی ها، یکی از نوستالژیک ترین خیابان های ایران هست، لاله زار هست. لاله زار، میراث ناصر الدین شاه قاجار، فرمانروای غرب دوست و کم سواد تاریخ معاصر کشورمان هست که تلاش می کرد، مدرنیته ای که در فرنگ دیده بود و از فرانسوی ها آموخته بود، در پایتخت ایران، تا حدودی مدل سازی کند. الگو برداری از شانزلیزه پاریس، همانند بسیاری از الگو برداری های بی برنامه دیگر عصر قجری و حتی پهلوی، فرجام موفقی را به بار ننشست.

با وجود گذر سال ها، شانزلیزه ایران، غریب مانده است و کسی به فکر شانزلیزه تهران نیست. شانزلیزه ایران مهجور مانده و کم تر در نظر ها و گفتارهای مسئولان مشاهده می شود.

لاله زار چرا شانزلیزه سلطان صاحب قران نشد؟ چرا نماد مدرنیته عصر قجری، امروز مهجور مانده و در غوغای عصر فراموشی پسامدرن و پساتحریم، کسی حالی از لاله زار تهران نمی پرسد؟ کافه های لاله زار چه شد؟ سینمای لاله زار چه حالی دارد؟ ثبت ملی آن به کجا رسید؟ چند درصد گردشگران ایران، به لاله زار می روند؟ آیا نوستالژیک ترین خیابان آن روزهای تهران قدیم، باید همچنان مهجور ماند؟

خیابان لاله زار یکی از خیابان های قدیمی و مرکزی شهر تهران است. این خیابان از جنوب به میدان امام خمینی (توپخانه)، از شمال به خیابان انقلاب اسلامی منتهی می شود. لاله زار در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی نماد نوگرایی و هنر ایران بود و «شانزه لیزهٔ تهران» لقب گرفته بود. بسیاری از تئاترها، رستوران ها، تجارتخانه ها، خیاط خانه ها، سینماها و فروشگاه های معروف ایران در این خیابان قرار داشتند.

اما آنچه امروز از این خیابان باقی مانده چیزی نیست جز سینماهای مخروبه و تعطیل شده، تماشاخانه های بی تماشاگر، خانه ها و باغ های تاریخی که تنها نامشان در متون تاریخی به چشم می خورد و اکنون جایشان را به پاساژها و مجتمع های تجاری داده اند. اکنون مغازه «پیرایش» که زمانی به داشتن پوشاک مد روز در تهران شهره بود، کافه ها و رستوران هایی که خاطرات فراوانی از جوان های عهد ناصری و پهلوی داشتند و گراند هتل که جز اولین هتل های ایران بود، جایشان را به فروشندگان صنف لوازم برقی داده اند. تا لامپ و سیم و سرپیچ و لوستر به مردم بفروشند. اکنون در اذهان مردم، لاله زار مصادف با منطقه ای دور افتاده، کثیف و محفل سر پیچ فروشان و سیم کش ها هست و نه چیز دیگر!

این خیابان هنوز هم لاله دارد اما دیگر لاله زار نیست. لاله های لاله زار دیگر از جنس لطیف گل نیستند که عمرشان چند صباحی بیش نباشد. لاله های لاله زار اکنون از جنس شیشه و کریستال و حباب اند. لوسترهای لاله دار جای لاله های لاله زار را گرفته اند؛ لاله هایی که عمری طولانی دارند اما صفایی به لاله زار نمی دهند.

در این روزگاری که هر دم خبر از تخریب یکی از بناهای قدیمی این خیابان تاریخی به گوش می رسد شاید خرید خانه باغ اتحادیه که به نام خانه دایی جان ناپلئون شهره است بارقه ای هرچند کم جان امیدوارمان کند که بتوان به این خیابان تاریخی روحی دوباره دمید و در آینده ای هرچند نه خیلی نزدیک لاله زار را احیا کرد و آن را به یک پاتوق فرهنگی در قلب تهران بدل کرد. پاتوقی که می تواند محفلی برای ادب دوستان، عاشقان میراث فرهنگی و هنری تاریخ معاصر کشورمان باشد. این پاتوق، یادآور خاطرات بسیاری هست که هیچ گاه در پاساژ های لوکس و بعضا بی روح پایتخت و کافی شاپ های فرانسوی و اسپانیولی شمال تهران! نمی توان اثری از آن دوران نوستالژیک پیدا کرد.

اگر شما اکنون به وین اتریش یا پاریس فرانسه و حتی شهرهای سوئد بزنید، کافه هایی را خواهید دید که زمانی، محفل بسیاری از شخصیت های ادبی، هنری و سیاسی تاریخ معاصر شده اند و به قولی، کافه های تاریخ ساز شدند. سالانه میلیون ها نفر برای دیدن این کافه ها و نوشیدن یک قهوه و خوردن یک تکه شیرینی و عکس گرفتن در آن مکان ها، بخشی از برنامه گردشگری شان را در این محیط ها اختصاص می دهند. پس لاله زار و کافه ها و مغازه های قدیمش هم می تواند، در دستور کار تیم های گردشگری و محفل بازدید گردشگران خارجی قرار بگیرد. فاصله زیادی بین کاخ گلستان و موزه ملی ایران و لاله زار نیست. آیا نمی توان لاله زار را احیا کرد و دوباره همان وضعیت نوستالژیکش را به وجود آورد و در برابر دیده گاان گردشگران داخلی و خارجی قرار داد؟

لاله زار، تنها یک خیابان نیست. کسی لاله زار را به خاطر قهوه فروشی ها یا سیم فروشی های امروزش، سرزنش نمی کند. کسی در لاله زار به دنبال سهم خواهی نیست. همه ملت ایران، لاله زار را به عنوان میراث ملی و بخشی از هویت تاریخ معاصر ایران زمین می خواهند و برای پاسداشت و صیانت از این تاریخ، تلاش می کنند. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشورمان می تواند با حمایت فعالان و کارشناسان میراث فرهنگی و کمک های موسسات فعال در این زمینه و پشتیبانی های معنوی و مالی علاقمندان، صندوقی برای حمایت از آثار تاریخی معاصر تشکیل داده و کمک هایی را جمع آوری کند. این کمک ها می تواند برای توسعه موزه ها، احیای آثار تاریخی معاصر و هم چنین اطلاع رسانی گسترده ظرفیت های گردشگری پایتخت که عقبه تاریخی دارند، به کار گماشته شود.

اگر لاله زار حفظ شود، فعالیت های فرهنگی دوباره در آن جان خواهد گرفت، این خیابان چند ویژگی مهم دارد؛ دسترسی به آن ساده است، با اندکی حمایت می توان دوباره سینماها و رستوران ها و کافه ها را به آن برگرداند و در جهت رونق گرفتن هلش داد و از همه مهم تر، مکان مهم و قابل استفاده ای است برای مردم از گروه های مختلف. اگر این خیابان جان بگیرد، بخشی از تاریخ مشترک ما که در این خیابان به صورت حافظه تاریخی باقی مانده، از خطر نابودی نجات پیدا می کند. ما در این خیابان تئاتر نصر، سینماهای مختلف و چند خانه مهم و تاریخی را داشته ایم که حفاظت از آن ها می تواند به مفهوم حفاظت از یک حافظه تاریخی و جمعی باشد.

امیدواریم مسئولان امر همت کنند و در سال همزبانی دولت و ملت، زمینه را برای احیای لاله زار، شانزلیزه ایران فراهم کنند تا لاله زار سال 95 با لاله زار 94 تفاوت های چشمگیری را داشته باشد.

برای اطلاع از این که لاله زار چه مکان هایی داشته است، یادآوری این لیست نوستالژیک خالی از لطف نیست. فهرستی که اگر احیا شود و چهره واقعی لاله زار را به نمایش بگذارد، قطعا، سیل فرهنگ دوستان ایرانی و خارجی را به سمت و سوی خود خواهد کشاند و این یک باور واقعی بوده و آرزوی خیالی نیست!

مکان های اقامتی لاله زار: گراند هتل، کافه افق طلائی، کافه مصطفی پایان(در لاله زار نو)، کافه نور (در لاله زار شمالی)، کافه ری (در لاله زار شمالی)، کافه لاله زار (در لاله زار جنوبی) و کافه پارس

سینماهای لاله زار: سینما ونوس (سینما سارا کنونی)، سینما رکس (سینما لاله کنونی)، سینما خورشید نو، سینما فردوسی، سینما البرز، سینما ایران، سینما مایاک، سینما مرجان، سینما متروپل، سینما کریستال، سینما تابان، سینما فاروس، سینما رودکی، سینما شهرزاد، سینما مترو (سینما سحر کنونی)، سینما ملی (رویال پیشین و نادر کنونی) در کوچه ملی

تماشاخانه های لاله زار: تئاتر پارس، تماشاخانه گبومر و روسیخان، تماشاخانه گیتی (صادقپور)، تماشاخانه تفکری، تئاتر دهقان، تئاتر نصر

اماکن دیگر: فروشگاه پیرایش (نخستین فروشگاه بزرگ به سبک اروپائی در ایران)، فروشگاه جنرال مد، مسجد هدایت، خانه اتابک، مجموعه مسکونی خانواده اتحادیه، انبار ببراز خان، آرشیو اصغر (عکاس)

1