همه پرندگانی که در زمره پرندگان زینتی قرار می گیرند در این بین به یک میزان آسیب نمی بینند. در واقع پرندگان کوچک و ارزان قیمتی مثل فنچ های گورخری و یا بجایرها (معروف به مرغ عشق) آسیب پذیرترند.
صنعت پرورش و فروش پرندگان زینتی در چند دهه اخیر به دلیل افزایش تقاضا رونق بسیاری یافته است. گزارشی که در ادامه مطالعه می کنید یک نقد است. نقد و محکومیت یک اسارت ناخواسته!
افراد زیادی روزانه به پرنده فروشی ها می روند و با اشتیاق به پرنده های رنگین، پرجنب و جوش، آواز خوان و زیبا چشم می دوزند و به طرز عجیبی در انتخاب پرنده مورد نظرشان وسواس به خرج می دهند. پرندگانی که انتخاب می شوند خیلی هم خوش شانس نیستند و هیچ تضمینی برای نگهداری اصولی و صحیح از آن ها وجود ندارد زیرا متقاضیان این پرندگان زیبا و حساس ، اغلب کوچک ترین آشنایی با شرایط نگهداری، نوع تغذیه و بیماری های رایج و مشترک در آن ها ندارند، البته دسته دیگری هم هستند که نه تنها معتقدند که تمامی این موارد را می دانند بلکه از این مرحله هم فراتر رفته و پرندگان بیمار را هم، درمان می کنند.
کتاب مورد استفاده این افراد، چیزی نیست جز شنیده هایشان! شنیده هایی که اغلب با گفته ها و توصیه های پرنده فروشان تکمیل می شود و صد البته که جای نگرانی نیست! چون بهای این تشخیص ها و درمان های اشتباه را فقط این اسیران کوچک و زیبا می پردازند، بهایی ناچیز برای ما و پایانی دردناک برای آن ها! این در حالیست که بیماری در بیشتر آن ها به دلیل متابولیسم بالایی که دارند به سرعت پیشروی کرده و آن ها را از پا در می آورد.
این سرگذشت اکثر پرندگانی بود که در ابتدا معیارهای لازم برای انتخاب شدن را داشتند، معیارهایی از قبیل سلامتی، آراستگی پرها، چالاکی و سرزندگی! در مقابل این ها پرندگانی هستند که حتی به مرحله انتخاب شدن هم نمی رسند، اغلب این ها یا کز کردند یا دچار انواع قارچ های جلدی شدند و ظاهری ژولیده و نامرتب دارند. گاهی به دلیل ابتلا به انواع بیماری و یا عدم توازن مواد مغذی در جیره (اگر بتوان نام جیره را بر آن نهاد) بی حال و بی انرژی هستند و در بعضی موارد حتی میل به فرار کردن هم ندارند و با چشمان هراسان، این سو و آن سو پریدن بی قاعده و توام با استرس و هیجان هم سلولیان شان را دنبال می کنند.
برخی از این موجودات زیبا و بی گناه به دلیل تراکم بالایی که در قفس ها وجود دارد دچار آسیب های فیزیکی فراوانی می شوند، به خصوص پرندگان بسیار جوان که هنوز مهارت های لازم برای پریدن و دیگر توانایی ها را کسب نکرده اند، البته بعید می دانم که حتی در ژنوم آن ها هم توانایی لازم برای فرار از فشرده شدن توسط صدها قطعه پرنده دیگر، آن هم در فضایی که هیچ شباهتی به محیط زیست طبیعی شان را ندارد، تعریف شده باشد.
همه پرندگانی که در زمره پرندگان زینتی قرار می گیرند در این بین به یک میزان آسیب نمی بینند. در واقع پرندگان کوچک و ارزان قیمتی مثل فنچ های گورخری و یا بجایرها (معروف به مرغ عشق) نه تنها آسیب پذیرترند بلکه به دلیل ارزش مادی پایینی که دارند در صورت آسیب دیدن و بیمار شدن به راحتی محکوم به شکنجه شدن و مرگ می شوند، تا آن جا که اگر پرنده فروش نگران مسری بودن بیماری آن ها نباشد، به ندرت حتی لاشه آن ها را از قفس خارج می سازند!
پرندگان گران قیمت و کمیابی مثل طوطی خاکستری آفریقایی (البته فعلا باید از این نکته که این پرنده اصلا حیوان خانگی محسوب نمی شود صرف نظر کرد!) از وضعیت بهتری برخوردارند و در صورت بیمار شدن حداکثر تلاش ممکن برای درمان آن صورت می گیرد که این عمل به ندرت به دلیل ارزشی است که برای جان این موجود قائل اند و بیشتر آن برای جلوگیری از ضرر مالی ایست که در صورت مرگ این پرنده به آنها تحمیل می شود! البته این پرندگان باهوش و گران قیمت هم قربانی اند، قربانی عدم آگاهی و بی اطلاعی صاحبان خود از نیازهای طبیعی و مواد غذایی مورد نظرشان.
تقریبا تمامی آنها در طول زندگی خود با دانه ها تغذیه می شوند در حالی که این پرندگان در طبیعت از دانه ها به عنوان وعده غذایی اصلی استفاده نمی کنند و این تغذیه طولانی مدت از دانه های چربی مانند تخم آفتاب گردان آن ها را مستعد عارضه های متعددی از قبیل Fatty Liver (کبد چرب) می کند.
صرف نظر از انواع آن ها، تمامی پرندگان زینتی به نوعی اسیرند، اسیرانی که بسیاری از آن ها در اسارت متولد می شوند و در اسارت هم می میرند. در بهترین حالت، در قفس هایی کوچک بر روی میله هایی پلاستیکی و یا چوبی با استاندارد پایین، تمامی روز خود را در گوشه ای از قفس می نشینند، گاهی تصمیم می گیرند بال هایشان را باز کنند و بار دیگر لذت پریدن را تجربه کنند اما به ندرت فضای محدود قفس این اجازه را به آنها می دهد. البته در خصوص پرندگان با جثه بزرگ این مشکل تشدید می شود تا آنجا که اصلی ترین مهارت شان در طبیعت جای خود را به یک حسرت دائمی و آرزوی محال می دهد.
عدم نظارت درست بر واردات (البته عنوان قاچاق کاربرد بیشتری دارد)، عدم وجود قوانین درست و مناسب برای پرورش دهندگان و فروشندگان، عدم وجود استانداردهای تعریف شده در صنعت پرورش و فروش پرندگان زینتی، شرایط این موجودات زیبا را روز به روز وخیم تر می کند. حتی در صورت وجود چنین استاندارد هایی، به دلیل آنکه نظارتی وجود ندارد هیچ نوع تبعیتی هم از این استانداردها صورت نمی گیرد. مهم تر از همه افزایش روزافزون تقاضا که عمدتا ناشی از تبلیغات بی اساس و نادرست است، به این صنعت رونق بیشتری می دهد و پرندگان بیشتری را قربانی می کند.
بخش اعظمی از مافیای بزرگ قاچاق حیوانات به قاچاق پرندگان اختصاص یافته است، مافیایی که آزادانه و بدون نگرانی بخش عمده ای از پرندگان موجود در بازار را از کشورهای مختلفی مانند پاکستان، هندوستان و ... وارد می کنند. تاریکی مطلق، تکان های شدید، استرس های مداوم، تراکم بالا، گرسنگی و تشنگی های طولانی، سرما و گرمای شدید، همسفران این پرندگان قاچاق شده هستند؛ همسفرانی که ارمغانی جز انواع بیماری های حاد تنفسی ای که ناشی از استرس جابجایی و تراکم بالاست، ندارد.
این تراژدی تکراری حتی در مورد جوجه ها هم اتفاق می افتد، جوجه های بی دفاع، ضعیف و ترسان که حالا در انبوه جمعیت، مادران شان را گم کردند خیلی زود در زیر آوار هم نوعان شان مدفون می شوند اما این ها خوشبخت تر از جوجه ها و پرندگان جوانی هستند که به امید رهایی برای زنده ماندن، تقلا می کنند. بسیاری از جوجه هایی که زنده ماندند با آسیب های نخاعی شدید، فلج دائمی اندام های حرکتی، سوء تغذیه و عدم رشد کافی، شکستگی بال و یا سر و ... به مقصد می رسند تا پاسخ این مقاومت را با ضعفی که از این پس در انجام کوچک ترین کارها، مثل رساندن خود به ظروف آب و غذا و نظیر این ها خواهند داشت، بگیرند، پاسخی که خیلی زود به مرگی دردناک تغییر ماهیت می دهد.
در این بین اما جوجه هایی هم هستند که سالم ماندند اما آنقدر کوچک اند که حتی نمی توانند بدون کمک والدین شان غذا بخورند و در نهایت بدون آنکه کسی کمک شان کنند از گرسنگی و تشنگی دائمی می میرند. زندگی ای که ما برای آن ها می سازیم غیرقابل توصیف تر از آنیست که بتوان بیان و توضیف نمود. آن ها اگر زنده بمانند، به جرم زیبایی محکوم به حبس می شوند، حبسی که هرگز هیچ دادگاهی نمی تواند حکم عفو آن ها را از سلول هایی که در آن گرفتارند و از خودخواهی انسان ها بگیرد.
بار دیگری که به پرنده فروشی می روید مطمئن شوید از اینکه آنقدر سنگدل و بی رحم هستید که حاضرید این مافیا را مصمم تر و جسورتر کنید، پیش از خریدن این پرندگان به چشمان تان بیاموزید که حقیقت را نبینند تا هرگز نتوانند به شما غم و اندوه پرندگانی را که چاره ای جز چشم دوختن به میله های قفس ندارند، نشان بدهند و در آخر از وجدان تان بخواهید که بخواب برود و به آن بگویید که شما به دیدن یک موجود زیبا در اسارت بیشتر از آن احتیاج دارید.