متأسفانه حتی در اردوگاه طرفداران معصومه ابتکار هم شاهد آن هستیم که به جای آنکه چون صدرا محقق به بیان دستاوردهای مثبت مدیریتی معصومه ابتکار در طول دو سال اخیر بپردازند، نبش قبر کرده و از خطاها یا لکنت های مدیریتی منتقدان امروز ابتکار چون دکتر صدوق، عبدوس و … سخن می گویند که مگر شما چه گلی در دوران مدیریت تان بر سر محیط زیست زده اید که حالا حق داشته باشید به عملکرد معصومه ابتکار ایراد بگیرید؟!
معیشت اغلب همکاران سختکوشم در یگانه سپاه هفت هزار نفری سبز ایران، بسیار ناگوار است. چنانچه این وضعیت تداوم یابد و حال افراد این سپاه خوب نشود، آشکار است که طبیعت ایران از مهم ترین نهاد سازمان یافته و پاسدار خویش محروم مانده و روزگارش بدتر از امروز خواهد شد.
از وضعیت ناگوار معیشتی نگران کننده تر، نظام پر لکنت حاکم بر پردیسان در طول چند دهه گذشته است که متأسفانه در آن بی عدالتیهای فراوان رخ داده و می دهد و چنانچه با سرعت و شتابان، به برطرف کردن ریشه های این بی عدالتی، آرامش را به سازمان متولّی طبیعت ایران باز نگردانیم، عنصر اعتماد به عنوان مهم ترین سرمایه اجتماعی این سازمان، برای همیشه نابود شده و امکان تعامل و هم افزایی کارمندان و مدیران پردیسان برای نیل به اهداف مقدس این سپاه سبز که همانا پاسداری از توان تاب آوری طبیعت وطن است، محقق نخواهد شد.
در این میان اینکه فضایی به وجود آمده تا کارمندان سازمان به عنوان سرمایه های انسانی ارزشمند این نهاد بتوانند آزادانه از مطالبات خود در هیبت فعالیت های مدنی سخن گفته، انتقاد کنند و بر تحقق درخواست های مشروع خود اصرار ورزند، شایسته تقدیر و حمایت بوده و نشانه بلوغ سیاسی رهبران پردیسان نشین است.
با این وجود، اینک چند نشانه نگران کننده در این اعتراض های مدنی بر حق، نمود یافته که آشکارا گواه شروع انحراف از معیاری بزرگ و نابخشودنی است!
کافی است یک تحلیلگر یا مورخ محیط زیستی بی طرف، فضای این روزهای حاکم بر اغلب شبکه های اجتماعی و محافل رسانه ای مرتبط با محیط زیست را رصد کرده تا بتواند از فحوای آن ها به مهم ترین تهدیدهای حال حاضر محیط زیست کشور پی ببرد. آیا سزاوارانه است که اینک به نحوی عمل کنیم که «معصومه ابتکار» پاسخ این پیمایش مجازی باشد؟!
در اینکه معصومه ابتکار نباید اغلب منتقدین خود را بازیچه جناح تمامیت خواه بداند و جملگی منتقدینش را با ترفندهای سیاسی براند و انگ بزند، شکی نیست؛ در اینکه اولویت نخست معصومه ابتکار باید رفع تبعیض و بی عدالتی در ساختار بیمار سازمان حفاظت محیط زیست باشد، شکی نیست؛ در اینکه ابتکار باید برای سازمانش یک مغز برنامه ریز و پویا طراحی کند و دفاترش را بر اساس یک برنامه راهبردی چهارساله هدایت کند، شکی نیست و در اینکه همچنان همه باید بتوانند با دلسوزی و خردمندی به بیان انتقادهای سازنده خود از شیوه مدیریت پردیسان ادامه دهند هم شکی نیست.
اما نباید به شکلی عمل کنیم که قدرتمندترین سیاستمدار دوستدار محیط زیست در درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مهم ترین مانع برای رسیدن به مطالبات محیط زیستی مان معرفی کنیم! این یک خطای راهبردی و غیرقابل بخشش است. این دقیقا همان هدفی است که جناح مقابل از آن سود خواهد برد؛ جناحی که نمایندگان رسانه ای آن، خبرگزاری فارس، کیهان، رجانیوز و وطن امروز هستند و ثابت کرده اند آنچه در بین اولویت های راهبردی شان حایز اهمیت است، هر چیزی ممکن است باشد جز محیط زیست! پس چگونه است که اینک، وطن امروز تیتر محیط زیستی می زند و خبرگزاری فارس به یک چهره ماندگار، محبوب و دلسوز محیط زیست ایران، چون دکتر صدوق عزیز فضا و تریبونی چنین گسترده برای بیان درددل ها و انتقادهای تندش اختصاص می دهد؟ آیا اگر صدوق می خواست از ماجرای پشت پرده زمین خواری ها و جزیره خواری های گسترده در طول یک دهه گذشته سخن بگوید که سرانجام منجر به برکناری اش در همان دوران شد، هم چنین فضایی را به او اختصاص می دادند؟
بنابراین خواهشم از همه همکاران و دوستداران شریف محیط زیست آن است که حرمت ها را ارج نهیم و در بیان انتقادهای خود، به نحوی رفتار نکنیم که حاصل آن به ضرر منافع طبیعت وطنی تمام شود که یقین دارم همه دوستش داریم و خواهان باز گرداندن نشاط به آن هستیم.
متأسفانه حتی در اردوگاه طرفداران معصومه ابتکار هم شاهد آن هستیم که به جای آنکه چون صدرا محقق به بیان دستاوردهای مثبت مدیریتی معصومه ابتکار در طول دو سال اخیر بپردازند، نبش قبر کرده و از خطاها یا لکنت های مدیریتی منتقدان امروز ابتکار چون دکتر صدوق، عبدوس و … سخن می گویند که مگر شما چه گلی در دوران مدیریت تان بر سر محیط زیست زده اید که حالا حق داشته باشید به عملکرد معصومه ابتکار ایراد بگیرید؟! و این البته رفتاری به شدت ناپسند و از قضا از جنس طرفداران کیهان و رجانیوز است.
بنده به شخصه در طول این دو سال، به عنوان مدیری از تیم معصومه ابتکار که بیش ترین انتقادهای مکتوب و علنی را از قضا به ابتکار و تیم مدیریتی پردیسان داشته و دارم، اعلام می کنم که برایم ثابت شده این بانو، عاشقانه طبیعت ایران و سلحشورانی که برای اعتلای این طبیعت می کوشند را دوست دارد. بنده نیک می دانم که معصومه ابتکار به هیچ عنوان با گردشگری انبوه در آشوراده و هیچ یک از زون های حساس طبیعت ایران موافق نیست، اما پرسش این است که چه به روز او آورده اند که اینک بیم ساخت سدهایی ویرانگر چون شفارود، خرسان یا پروژه هایی پر ابهام چون آشوراده با مجوز سازمانی می رود که در رأسش معصومه ابتکار قرار دارد؟
بنده شاهد بوده ام که وی برای احقاق حقوق پرسنل زحمتکش و خدوم پردیسان چندین و چند بار خود رأسا تا سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور رفته و کوشیده تا مطالبات محیط بان های عزیز و دیگر همکاران در سازمان حفاظت محیط زیست را اخذ کند، اما هر بار در دالان های مافیایی و دیوانسالارانه حاکم بر نظام اداری کشور به در بسته خورده است. با این وجود، به نظرم همه باید شجاعانه و خردمندانه، به ویژه در این مقطع تاریخی به جای ایستادن در برابر این بانوی سبز، در صفوفی متحد با او هم آوا شده تا به بخشی از قدرت سالاران طبیعت ستیز پر نفوذ در بدنه حاکمیت نشان دهیم که نمی تواند و نباید به معصومه ابتکار فشار بیاورند تا ملاحظات محیط زیستی را در پای مصلحت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ذبح کند.
در عین حال انتظارم از معصومه ابتکار آن است که با نمایندگانی واقعی از بین کارمندان معترض سازمان به تنگناهای معیشتی، نشست هایی مستقیم و مرتب برگزار کرده و آن ها را پیوسته در جریان کارهایی که انجام داده و می دهد و موانعی که وجود دارد، شفاف و بی پرده قرار دهد و خود رأسا اختیار این موضوع را به دست گیرد.
اگر معصومه ابتکار و دشمنان قسم خورده اش در اردوگاه تمامیت خواهان بدانند که دوستداران واقعی محیط زیست ایران، همچنان به او اعتماد داشته و تنهایش نخواهند گذاشت، هم او شجاعانه تر از منافع طبیعت و سرمایه های انسانی پردیسان دفاع خواهد کرد و هم وطن امروزی ها در خواهند یافت که محیط زیستی ها هرگز آن ها را به عنوان دوستدار دلسوز طبیعت به رسمیت نخواهند شناخت و از یاد نخواهند برد که شما با دیروز وطن چه کرده اید!