خرگوش شروع به فرار کرد و من هم بی اختیار زدمش. حالا یه سر و صدایی توی کوه بلند شد که نگو. چهار تا شکار از لای درختهای قیچ دامنه کوه شروع به فرار کردند که ظاهرا آن قوچی که من دنبالش بودم هم در بین آنها بود! گوشهای خرگوش را گرفتم و بلندش کردم. با خوش خیالی دو کیلو بود و به قوچی فکر می کردم که لااقل ده برابر این گوشت داشت!
"از خاطرات یک معلم"در روزهای گذشته از سیاست جدید سازمان حفاظت محیط زیست در نوشته قرق اختصاصی؛ مشارکت در حفاظت به جای تعارض خبر دادیم. کمی بعدتر خبر تلخ شکار غیر قانونی خرگوش در لرستان منتشر شد.
ما در دنیای سفر نظرات تنی چند از موافقان و مخالفان شکار در رسانه های اجتماعی را گردآوری کرده ایم.
کاربری که موافق شکار است، نوشته: هر گاه جواز شکار برای هیچ کس صادر نشود، به طور تلویحی یعنی بروید غیر قانونی شکار بکنید و شکاربان بدبخت را از پا در بیاورید. شکاربانی در ایران یکی از خطرناک ترین مشاغل است. سازمان محیط زیست ایران بارها نشان داده که اعتقادی به شکار قانونی ندارد و هر نوع شکار برای ورزش و خوشی را نامشروع می داند. حتی ماهیگیری در رودخانه هم نیازمند مجوز است!
کاربر دیگری معتقد است: با وجود تغییرات وسیع صنعتی که انسان در طبیعت داده، شکار کردن قدری بی انصافی و نا معقول به نظر می رسد. اساسا محیط زیستی برای ایران نمانده که بخواهد از آن پاسداری شود. جان شکاربان ها در خطر است و گاه به جرم دفاع از خود سر از زندان در می آورند.
کاربر دیگری در پاسخ به نظر قبل این طور ادامه می دهد: چرا اضافه جمعیتی جانوران را نباید شکار کرد؟ در ایران جواز شکار برای ده درصد باروری فصلی هر گونه جانوری صادر می شود، یعنی مثلا اگر در فلان منطقه شکار صد مرغابی به دنیا آمده باشد (و سالی دو بار هم سرشماری می شود)، آن سال ده جواز شکار یک مرغابی برای هر شکارچی صادر می کنند. این چه آسیبی به طبیعت می زند؟
سازمان محیط زیست ایران به نظرم تنها متولی نیست و محدودیت هایی دارد به همین خاطر طبق معمول به آخرین حلقه ممکن از "حفاظت از طبیعت" که محدود کردن و چه بسی حتی انکار کردن حق شکار برای مردم عادی است رو آورده. شکار غیر قانونی باید کنترل شود و برای این کار باید شکاربان ها را مجهز کنند و به آن ها حق تیراندازی داده شود اما مشروط بر این که حق شکار قانونی را اعطا کنند.
امیر، کاربر دیگر معتقد است: باید در نظر داشت که با نابودی هر روزه محیط زیست، جمعیت شکار افزایش نمی یابد. حتی اگر به مقدار 80% شکار غیر قانونی فعلی هم مجوز صادر شود و با بقیه برخورد سخت صورت بگیرد، باز هم مفید است.
علی به عنوان مخالف شکار می گوید: الان که غیر قانونی است، بیش از اندازه شکار انجام میشود. یعنی غیر قانونی است و شکار بی رویه صورت می گیرد. فکر کنید اگر قانونی بشود، چه خواهد شد! در جایی شکار قانونی می شود که تعداد یک گونه مورد شکار از حد مجاز بیشتر شود، که ما همچین گونه ای نداریم متاسفانه.
کاربری دیگر خیلی خلاصه می نویسد: شکاربان که می گویید به یاد شخصی می افتم که مراقب است تا شکار فرار نکند؛ بگویید محیط بان!
کاربر دیگری می نویسد: وقتی همه جور شکار را غیر قانونی کنند، بدیهی است که همه جور شکار غیر قانونی می شود به این ترتیب هر بخشنامه ای که صادر شود مورد بی اعتنایی قرار می گیرد. قانونی محترم و معتبر است که برآمده از نیازها و خواسته های عینی جامعه باشد. اما اگر شکار درست و حسابی قانونی و تحت معیارهای جهانی و استانداردهای لازم برای مناطق بومی در نظر گرفته و مجوز ساخت و احداث "پارک شکار" صادر شود، شکار هم بجای غیر قانونی، قاعده مند و درست و اصولی می شود و آسیبی به محیط زیست هم وارد نخواهد زد.
کاربر دیگری معتقد است: شکار در ایران فراوان است. سالی چند صد هزار پرنده خوردنی به ایران می کوچند. هزاران هزار جونده کوچک قابل شکار وجود دارد هر فصل زاد و ولد بسیار دارند. شما حقیقتا گمان می کنید خرگوش در ایران کم شده؟! بله یوز بخواهید بزنید یا گوزن سفید نایاب است و شکار آنها هم غیراخلاقی است، اما تیراندازی آخر هفته با رفقا به سمت چند کبک و اردک به قصد خوش گذرانی در دل طبیعت و ارضای خوی شکارگر انسان که این حرفها را ندارد.
کاربر دیگری نوشته است: در اروپا نزدیک شکارگاه ها و در فصل شکار معمولا مغازه هایی است که گوشت جانوران را به فروش می رسانند، چون بعضی از شکارچیان از گوشت شکار استفاده نمی کنند و فقط برای تفریح جانوران را می کشند که به نظر من مشکل اخلاقی دارد و حداقل یک استفاده ای باید از جانور کرد.
کاربر دیگری نوشته است: تجربه ثابت کرده که هر وقت شکار گونه ای در منطقه ای در ایران آزاد بوده، بعد از مدتی نسل آن گونه منقرض شده است. و تجربه ثابت کرده است که مجوز دادن به شکار گونه ای در یک منطقه به شکارچیان باعث شکار غیر قانونی گونه های غیر مجاز هم شده است. اکثر شکارچیان ایرانی به فکر جانوران نیستند و موضوع انقراض یک گونه جانوری را جدی نمی گیرند. زمانی جریمه های شکار غیر قانونی ناچیز بود و شکارچیان واهمه ای از مجازات نداشتند. گوشت خرگوش در ایران طرفدار ندارد در غیر این صورت نسل آن هم منقرض شده بود. بسیاری از گونه های مهاجر در معرض تهدید هستند که در هیچ جای دنیا شکار نمی شوند به جز ایران مانند اردک سر سفید. همین که به ایران می رسند؛ تار و مار می شوند.
و در ادامه کاربر دیگری این طور می نویسد: تا وقتی مردم به اهمیت حفظ گونه ها پی نبرند و معنی منقرض شدن نسل یک جانور در اثر شکار بی رویه را ندانند "بگیر و ببند" تاثیری ندارد.
کاربر دیگری معتقد است علاوه بر "شکارکشی" باید "شکارفروشی" هم ممنوع، کنترل یا محدود شود. مثلا در بازار میوه قائم شهر، پرندگان شکار شده بسیاری به راحتی فروخته می شود.
و در پایان نظر این کاربر را انتخاب کرده ایم: گوشت خرگوش در ایران طرفدار دارد و شکار آن به انحای مختلف از تیراندازی تا تله گذاری و ... یکی از محبوب ترین فعالیت ها در میان شکارچیان است. دلیل کشتار بی رویه برخی گونه ها، تقاضای بازار برای خرید و فروش است نه نادانی شکارچیان! این رفتار اخلاقی نیست و به فروش رساندن شکار باید غیر قانونی یا دست کم بسیار کنترل شود. اغلب شکارچیانی که من می شناسم با شکارکشی (کشتن جانور به نحوی که قابل استفاده نباشد یعنی فقط به خاطر کشتن آن یا بریدن قسمتی از بدن آن) و شکارفروشی (به فروش رساندن فله ای محصولات شکاری) مشکل داشته اند.
