حسین زارع پور: اگر کسی که وارد عرصه هنر می شود و به جاهای دیگر وصل باشد حرف خودش را نزند بلکه حرف دیگران را بیان کند یک دکان دار است و نمی توان نام هنرمند برآن نهاد.
به گزارش «دنیای سفر»، درست در روزهای آغازین پاییز 1330 شمسی روزگاری که احتمالا پاییزش هم سردتر از پاییز این سال ها بود، دقیقا ظهر عاشورا زمانی که دسته عزاداران حسینی به نماز ظهر ایستاده بودند فرزندی متولد شد که دست تقدیر پیشاپیش نامش را حسین انتخاب کرده بود، «حسین زارع پور» فرزند اول خانواده در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش به لحاظ شغلی تمکن مالی نسبتا خوبی داشت ولی زارع پور نوجوان از همان دوران یاد گرفت که روی پای خود بایستد، آزمایش کارهای سخت و طاقت فرسا، تجربه های گوناگون از قبیل شاگرد بنایی، دست فروشی و غیره موجب شد خیلی زود خود را در اجتماع پیدا کند. زارع پور از دوران کودکی اش نکته خاصی به یاد نمی اورد، ولی دوران نوجوانی اش سرشار از تجربه های گوناگون است.
می گوید روزی سرکوچه یک دو ریالی پیدا کردم نزدیک یک سال بود که حتی یک ریال هم نصیبم نشده بود در تب و تاب خرج کردن و یا نکردن آن دو ریالی بودم، چندی نگاه کردم با خود گفتم نه خرجش نمی کنم؛ فردای آن روز به بازار نزد یکی از بستگان رفتم و گفتم من یک سال است بیکارم درآمدی هم ندارم یک کاری برایم جور کن. گفت چه کاری؟ گفتم هر چه شما بگویید. تعدادی جوراب به من داد تا بفروشم و پول آن ها را به او بازگردانم. جلوی مسجد النبی اقدام به دست فروشی کردم و پایان روز 15 تومان سود خالص کرده بودم. در آن زمان دستمزد شاگرد مغازه یک الی دو تومان بود، گویا خداوند چرخ زندگی مرا با آن دو ریالی به حرکت آورد؛ این مبلغ درست معادل یک ماه شهریه دبیرستان بود که مستقیم رفتم دبیرستان محمد قزوینی شبانه ثبت نام کردم. درآمد روز بعد را هزینه خرید کتاب های درسی دست دوم کرده و سر کلاس رفتم. این نقطه عطفی در زندگی زارع پور بود.
تا این زمان خبری از آشنایی با نقاشی دیده نمی شود. زارع پور برای یادگیری هنر نقاشی وارد هیچ دانشگاه، مدرسه و یا هنرکده ای نشده و استادش تمام چیزهایی بود که در محیط و پیرامون می دید و نگاه می کرد. عموما بسیاری از هنرمندان در کنار حرفه اصلی شان به هنر مکمل دیگری نیز مشغول می گردند، زارع پور شعر و موسیقی را همپای نقاشی اش دنبال کرده و تشکیل «گروه هنری ندای عارف» و سرودن اشعار بسیار و همچنین سرپرستی گروه موسیقی و اجرای کنسرت از تلاش های این هنرمند پرکار است.
سبک آثار استاد حسین زارع پور
زارع پور می گوید: سبک کار من در نقاشی سوررئالیسم و در خط، نقاشی خط است. در نقاشی تکنیک های خاصی مانند تابلوی آبشار دارم و از اربراش و رنگ روغن و انواع رنگ ها استفاده می کنم. به طور کلی دو نوع سبک برای نقاشی خط از جمله با پیچش مو و خط اربراش دارم. تکنیک اربراش در نمایشگاه سعدالسلطنه است. در این تکنیک با استفاده از نوعی قلم فلزی، رنگ روی بوم پاشیده می شود.
زارع پور بیان می کند: آزمایش خط پیچش های مو را ترتیب دادم و از جمله تابلوهای بزرگ پنج تن را به شکل پیچش های مو تبدیل به خط کردم و بعد از مدتی به دلیل بهتر بودن همان پیچش را با خود مو انجام دادم. وی با اشاره به 10 تابلو نقاشی خط منحصر به دهه محرم و عاشورا می گوید: 10 موضوع را برای دهه عاشورا براساس برداشتم از این ایام عزاداری نوشتم و معتقدم اگر انسان به این مسائل و واقعیات عاشورا توجه کند هرگز زیر بار سلطه و زور نمی رود. هنر باید پیام داشته باشد و هنری که پیام نداشته باشد فایده ندارد. وظیفه هنرمند در خدمت مردم و جامعه بودن است. هنرمندی که حرف خودش را نزند دکان دار است. اگر وابستگی در هنر ایجاد شود این هنر به درد مردم نمی خورد و عملا یک دکان دار است. کسی که وارد هنر شود و به جاهای دیگر وصل باشد ولی حرف خودش را نزند بلکه حرف دیگران را بیان کند یک دکان دار و نه یک هنرمند است.
زارع پور در خصوص کیفیت کلاس های امروزی با گذشته خاطرنشان می کند: در زمان ما افراد زیادی به سمت هنر نمی رفتند و هنر محدود بود و افرادی که به سمت هنر می رفتند با استعداد و واقعا علاقمند بودند؛ اکنون استقبال از هنر بیشتر از گذشته است ولی برخی اساتید طوری رفتار می کنند که شاگردان کپی داری می کنند و از خودشان خلاقیتی ندارند و به موضوعات تاریخی و مسائل روز جامعه اهمیت زیادی نمی دهند. وظیفه هنرمند است که مسائل روز جامعه را بشناسد و جلوتر از مردم گام بردارد. اکنون مشکلات هنرمندان بسیار است. مسئولین باید هنرمندان را آزاد بگذارند تا هنر خود را در معرض نمایش بگذارند و حرف خود را بیان کنند. همچنین فیلم سازان و نویسندگان و روزنامه نگاران حرف خود را بدون حذف واقعیت های جامعه بیان کنند. در صورتی که این ها در یک کاسه ریخته شد، آنکه گوهر است خودش را نشان می دهد. برخی موارد پیش می آید و هنرمندان را در ارائه آثار خود محدود می کنند و این اقدام غیر از اینکه به خود دولتمردان آسیب وارد می کند چیز دیگری نیست. دولتمردان باید حرف خود را بزنند و هنرمند هم اجازه پرداختن به واقعیات جامعه را بدون محدودیتی داشته باشد. در میان یک مشت چوب، آهن و مفرق اگر گوهر دارند باید عرضه کنند تا آن گوهر حرفش را بزند و شنیده شود. اگر من آزادتر باشم مسائل امروز اجتماع را عینی تر، واضح تر و بیشتر بیان می کنم و نمی برم در لایه های پیچیده تر که کسی بتواند آن را کشف کند یا نکند. این موضوع هنر را از بین برده و ضایع می کند و باید هنرمند با آزادی، مسائل مختلف را به تصویر بکشد. من به سبک خودم طرحی را ارائه می دهم و مسائلی را مطرح می کنم و هنرمند دیگری ممکن است موضوع دیگری را مطرح کند و جامعه باید تشخیص بدهد که کدام طرح بهتر است.
نقاش ایده ها در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به چگونگی گرایش خود به نقاشی می گوید: شنیده بودم که تابلوهای نقاشی را با رنگ روغن کار می کنند، پس از تهیه رنگ های صنعتی روغنی شروع به نقاشی کردم و متاسفانه خوب از آب درنیامد. تفاوت رنگ های روغنی صنعتی و هنری را نمی دانستم. در همین ایام با تکنیک کلاژ آشنا شدم. روزی منزل یکی از بستگان کاری را دیدم که یکی از زندانی ها با سوزن و نخ روی پارچه به شیوه کلاژ کار کرده و برایشان هدیه کرده بود، نوعی از هنر سوزن دوزی که هیچ شباهتی به سوزن دوزی های متداول نداشت.
نقاش ایده ها عنوان می کند: تا کنون هیچ تابلویی را به فروش نرساندم و با فروختن آثارم موافق نیستم، تابلوها را مانند فرزندان خویش می دانم و بخشی از پوسترها که سفیران من در هر جای کشور است. در ایام جنگ زمانی که در جبهه بودم به شهر دزفول رفتم. وضعیت شهر به گونه ای بود که بر اثر موشک باران رژیم بعثی خالی از سکنه شده بود و نام شهدا به صورت دست جمعی که بر اثر هر موشک بر روی تابلوهایی نوشته شده بود و گاهی صدای به هم خوردن درهای منازل یا همراهی زباله ای با باد شنیده می شد و هر از گاهی یک موتورسوار بسیجی با صدای گوش خراش موتورش عبور می کرد با دلی دردآلود و نفسی که به سختی از گلویم خارج می شد. جهت به جا آوردن نماز وارد مسجد شدم. پوستر یکی از تابلوهایم را بر شیشه مسجد شهر خالی دیدم گویی عزیزترین کس خود را در آن شرایط دلتنگی دیده بودم، تصور کنید در چنین حال و شرایط آن لحظه ام آن چنان با شوق بود که هیچ وقت آن احساس را فراموش نمی کنم، بخشی از وجودم را در غربت پیدا کرده بودم.
زارع پور می گوید: در 18 سالگی برای تهیه مقداری معاش وارد شرکت فرنخ و مه نخ شدم فقط برای مدت 6 ماه ولی 6 ماه به 15 سال و 6 ماه انجامید. نقاش ایده ها، در این شرکت به سرعت توانست خودش را تثبیت کرده و درهمان سنین جوانی به عنوان عضو هیئت مدیره انتخاب می شود.
زارع پور آثار در خور توجهی در رابطه با انقلاب و پیش و پس از آن دارد، وی در خصوص اجرای اولین اثر مستقل اش یادآور می شود: روزی از روزهای گرم تابستان عازم مشهد بودم که تپه ماهورهای دامغان و سمنان به شدت نظرم را جلب می کرد، تشنگی کویر و بیابان در تضاد با آب نیلگون آسمان بود، در برگشت از آن سفر این سوژه تبدیل به اولین تابلوی نقاشیم با موضوع آزاد گردید. نقاش ایده ها در بخش دیگری از سخنانش در خصوص نقاشی در زمانی که اشتغال در فضای صنعتی در شرکت فرنخ و مه نخ داشت ابراز می کند: فضای صنعتی بسیار خشک و بی روح بود و فشار نیروی انسانی کارخانه بسیار بالا بود چراکه اوضاع باید به صورت عادی در می آمد، این فضا حتی خواب راحت را از من گرفته بود و بهترین دوست و همراهم پناه بردن به خلوت نقاشی بود.
زارع پور اظهار می کند: عینیت و فضای عین در آثار من مهم است و موضوع در آثارم جایگاه ویژه ای دارد و آثارم عینیت گرا به طور کامل و دارای موضوع و عنوان است. در نقاشی هنری چیزی به عنوان بدون عنوان نمی شناسم. در نقاشی هنری چیزی به عنوان بدون عنوان نمی شناسم و موضوع اثر و مسائل عینی اطرافم همیشه برایم از اولویت برخوردار بوده است. از میان هزاران ایده ای که ممکن است در اطرافم درگیر آن باشم یکی را انتخاب کرده و شروع به اجرای مستقیم روی بوم می کنم. هرچند طرح اولیه ای روی کاغذ برای نقاشی هایم آماده نمی کنم ولی در جریان اجرای تابلو ممکن است فضای اولیه ای که در ذهن داشتم دگرگون شود اما کلیت همانی است که ابتدا در ذهن پرورانده بودم.
وی می گوید: موضوعات نقاشی من چالشی و انتقادی است. در شرایط آن روز برایم مهم بود برگی از این تاریخ در این سرزمین ورق میخورد و همپای همه مردم کاری را که از دستم برمی آمد انجام دادم. شب ها به طور مخفیانه در زیرزمین خانه خودم نقاشی چهره امام، شریعتی و شهدای آن روزگار را می کشیدم و به دست گروه های راهپیمایی می رساندم. بعد از انقلاب هم روزانه و بدون وقفه طرح شهدا شخصیت های انقلاب را می کشیدم. نیروی دوره جوانی من در زمینه پرداختن به نقاشی و پوسترهای شبانه روزی از تصاویر امام و شهدا پاسخی به نیازهای روز جامعه بود؛ در آن برهه، نیاز و احساس بنده این بوده و آن کارها را انجام دادم و امروز هم احساس می کنم سوژه هایی که انتخاب می کنم نیاز امروز جامعه ما هستند.
نقاشی های حسین زارع پور
نقاشی های حسین زارع پور به سه دوره کلی قابل دسته بندی است:
دوره اول: سال های پرتنش 53 تا 57 که نقاش جوان با اشتیاق و جسارت و انرژی بالا بوده است؛ این سال ها دوره تجربیات و آزمون و خطاهایی است که شناخت زارع پور را از تکنیک های مختلف اعم از رنگ روغن، کلاژ و ... بیشتر می کند و مهم ترین آن ها دوران انقلاب است که با کارهای زیرزمینی نسبت به انقلاب انجام وطیفه می کند.
دوره دوم: آثاری است که عموما اختصاص به وقایع بعد از انقلاب دارد. تاثیرات زارع پور از نقاشان انقلاب در شروع حوزه هنری غیرقابل انکار است، تمامی تابلوها، آثار و هنرمندان سراسر کشور در حقیقت دانشگاهی بود. برای زارع پور که از هر فرصتی برای ترقی خودش بهره جوید. آثار این دوره جزو آثار شناخته شده ای در هنر دهه 60 قزوین و سراسر ایران است. آثاری که هر کدام با چاپ های چند هزار تایی تکثیر شده از جمله تابلوهای شهدای دولت، شهدای مهراب، 15خرداد و ... از این دسته هستند؛ این آثار روزهای پر تلاطم اوایل انقلاب و درگیری های جناحی را به خوبی بازگو می کند که هر کدام تبدیل به پوستر در مجلات و گاهی در کتاب های هنری و تمبر شدند. در همین ایام پس از بروز آرامش نسبی موضوعات مذهبی، اجتماعی و تاریخی البته کماکان با حفظ رویکرد انتقادی در آثار زارع پور بروز می کنند. جنگ، تعهد، اشتغال و ... عواملی بودند که زارع پور بیش از20 سال بوم و رنگ را بایگانی کرد و به گفته خود زمانی که به لحاظ مالی زندگی ام به آرامش نسبی رسید، مجددا نقاشی را از سر گرفتم. البته با توجه به نوع نقاشی های زارع پور و نوع نگرشش به نقاشی می توان گفت که نقاش، ایده ها را برای اجرا در ذهن خود حمل می کرده تا روزی فرصت بیان پیدا نماید.
دوره سوم: دوره سوم آثار زارع پور که بعد از وقفه 20 ساله است. بیشتر به مسائل اجتماعی سیاسی و معنوی می پردازد و دیگر از عریان گویی های سیاسی دهه 60 خبری نیست و نقاش با تغییرات قابل تاملی در تکنیک موضوعات، پیام خود را در لایه های زیرین تابلو پنهان کرده است تا بیننده به مکاشفه و کشف آن نائل آید. در همین ایام «نقاشی خط های زارع پور» متولد می شوند. نقاشی خط هایی که رنگ غالب آن ها همچون معنایش داغ و سوزان است، در این آثار زارع پور کاملا خودکفاست؛ اشعار تابلو ها از مجموعه اشعار خودش است. نکته بارز این نقاشی خط ها بکارگیری نوع مشق آزادانه و فارغ از قید و بند قوائد خوشنویسی است که در نوع خود مبتکرانه و منحصر به فرد است.
وب سایت استاد زارع پور
برای بازدید از وب سایت رسمی استاد حسین زارع پور به آدرس hosseinzarepourart.ir مراجعه کنید.