24 آوریل 2024 - 06:20

ادبیات فارسی بهترین منبع نگارش تاریخ فرهنگی

28 ژوئیه 2015 - 18:30 dsfr.ir/rz6kq

ادبیات فارسی بهترین منبع برای نگارش تاریخ فرهنگی ایران است زیرا که شعرا و ادبای ایرانی همواره تفکر خویش و عقلانیت رایج زمانه را در قالب مثل و شعر بیان می کرده اند.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، عباس احمدوند مدیر گروه فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی این مطلب را امروز "سه شنبه" در نشست تخصصی جایگاه ادبیات فارسی در نگارش تاریخ فرهنگی ایران که به همت پژوهشکده زبان شناسی، کتیبه ها و متون برگزار شده بود اعلام کرد.

احمدوند تصریح کرد: هر دوره تاریخی اصول موضوعه خود را دارد یعنی در هر دوره ای اموری بدیهی، طبیعی و قاعده هستند و بر اساس همین امور انسان، خود، جامعه، حکومت و اقتصاد اش را می فهمد عرضه می کند و می سازد. فارغ از همه اختلاف نظرهایی که وجود دارد آن شاخه نوظهور در مطالعات تاریخی که عهده دار شناسایی نحوه شکل گرفتن ذهنیت، خلق و خو، احساسات و عواطف انسان در بستر تاریخی خود است تاریخی فرهنگی نامیده می شود.

مدیر گروه فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه پژوهش در تاریخ فرهنگی را حاصل چرخش فرهنگی دانست که در دهه 70 میلادی رخ داده و باعث شده مقوله فرهنگ، سرمایه فرهنگی، میراث فرهنگی و یا رویکرد فرهنگی در مقابل انواع موضوعات اهمیت پیدا کند. این نوع پژوهش ها امروز در جهان رایج است و اتفاقا جذابیت هم دارد؛ در ایران نیز پژوهش در تاریخ فرهنگی شناخته شده اما افرادی که از این رویکرد سخن می گویند بیشتر به طرح مباحث صورت گرفته در غرب می پردازند و یا حداکثر آن مباحث را برای جامعه ایران ترجمه می کنند.

او با طرح پرسش هایی چون ما در ایران برای نگارش تاریخ فرهنگی و نه تاریخ فرهنگ که نزد ما بسیار سابقه دارد از کجا باید شروع کنیم؟ اساسا شواهد مورد نیاز خود برای دانشی مستند نگار به نام تاریخ چگونه فراهم کنیم؟ و... ادامه داد: بهترین منبع برای نگارش تاریخ فرهنگی ادبیات فارسی است. ادبیات، اعم از شعر و نثر که بن مایه ای اصیل به نام خیال دارد همیشه خیالی نیست تازه اگر هم باشد باز می تواند ذهنیت رایج در دوره های گوناگون را به ما نشان دهد. همانطور که می دانیم شعرا و ادبای ایرانی اکثرا متفکرانی بوده اند که تفکر خویش یا تفکر علو و عقلانیت رایج در زمانه خویش اعم از انتقادی و غیره را در قالب مثل و شعر بیان می کرده اند.

او در ادامه با بیان مثال هایی به روشن کردن موضوع پرداخت و افزود: این تفاوت ها، شباهت ها، ذهنیت ها و امثال آنها را به خوبی می توان از دل متون و نوشته های ادبی به ویژه متون فارسی که در این زمینه میراثی گرانبها دارد، بیرون کشید و با شواهد و قرائن تاریخی سنجید و مستند کرد. در این صورت است که می توان راه را برای شناسایی بیشتر بدیهیات، طبیعیات و قواعد دوره های گوناگون باز کرد.

به گفته احمدوند بدین ترتیب بهتر و دقیق تر می توان به مبنای تاریخ که انسان شناسی است نزدیک شد و با گذشتگان همدلی و آنان را درک کرد و دریافت چراکه آنان در مواقعی کاری کرده اند که شاید با مبناهای امروز ما نمی خواند و این که چرا آیندگان با مبناهای خود در آینده ما را درک نمی کنند.

1