17 آوریل 2024 - 00:20

فرهنگ شهرنشینی ضرورت مدیریت شهری

3 ژانویه 2017 - 14:00 dsfr.ir/rf85k

فرهنگ شهرنشینی ضرورت مدیریت شهری
باشگاه خبرنگاران جوان
نمایی از برج میلاد و شهر تهران

یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ترویج نظم در جامعه، «فرهنگ سازی مدنی» است که متأسفانه در مدیریت شهری تهران کمتر محلی از اعراب داشته است.

ترافیک سنگین و آلودگی نفس گیر روزهای گذشته در تهران، یک بار دیگر توجه و حواس مسئولان و غیرمسئولان در این کلان شهر را به خود جلب کرد. بارش بسیار اندک برف و باران سه هفته پیش تهران، اگر باعث مسدود شدن سرسام آور خیابان ها و معابر شهری در تمام نقاط تهران شد؛ این بار اما موجبات گشوده شدن باب مسئولیت پاسخ گویی بالاترین مسئولان و دست اندرکاران مربوطه و در صدر آنها شهردار، فرمانده پلیس راهور و شورای شهر تهران را فراهم كرد. همانند میلیون ها شهروند تهرانی که امیدوارانه به اخبار مذاکرات شورای شهر گوش سپرده و مشتاقانه ابداعات و ابتکارات آنها را برای یافتن چاره و گشایشی در این گره کور انتظار می کشیدم، با شنیدن نظرات و گزارش های منتشره بیش از پیش ناامید و متأسف شدم؛ چراکه جناب شهردار و فرمانده محترم راهور و نمایندگان مردم تهران، در شورای شهر به تکرار همان دلایل و براهین قبلی پرداخته و بیشتر به تشریح و توصیف علل سنگینی و بی نظمی ترافیک شهری پرداخته و از ارائه راه حل و نسخه درمان بازماندند. همه آنهایی که مسئولیت تأمین نظم و آرامش در تهران را برعهده دارند، کوتاهی و ناتوانی خود را در انجام وظایف و مسئولیت های خطیر به گردنِ مردم و سایر نهادها و سازمان ها انداخته و خویش را بری از هرگونه بی تدبیری و ضعف در مدیریت دانستند و چه بسا در میانه این دعوا از تسویه حساب های قدیمی نیز حذر نکردند... .

از آنچه در خلال گفت و گوهای ردوبدل شده که در رسانه ها منتشر یا در سیما به نمایش درآمد، این گونه استنباط شد که برخی عوامل مهم و بدیهی اصلا به ذهن مبارک حضرات خطور نکرده و در جایگاه رفیع مقامات یادشده شرف حضور نیافته است. فارغ از آنکه مقامات مسئول تقصیر ترافیک تهران را متوجه برف و باران ناگهانی یا کثرت تعداد خودروهای شهری و میهمانان ناخوانده شهرستانی که بدون هیچ ضابطه و کنترلی خیابان های شهر را عرصه جولان و کسب وکار خود ساخته اند یا تخلفات رانندگان و راکبان قانون شکن، می دانند و نهایتا چاره را در افزایش جریمه یا محدودسازی آسایش شهروندان مي يابند؛ توصیه می شود از برخی اندیشمندان و صاحب نظران و جامعه شناسان نیز برای مشارکت در این مباحث بهره مند شوند.

گام اول: فرهنگ سازی مدنی

یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ترویج نظم در جامعه، «فرهنگ سازی مدنی» است که متأسفانه در مدیریت شهری تهران کمتر محلی از اعراب داشته و مغفول مانده و بسیار ساده انگاشته شده است. آیا هرگز شهرداری و پلیس راهور و دیگر مسئولان و مدیرانی که با زندگی روزمره مردم سروکار دارند، برای ترویج و توسعه فرهنگ استفاده از وسایل حمل و نقل، رانندگی منظم و احترام به حقوق دیگر شهروندان و... به ابزاری بیش از نصب چند پلاکارد بی خاصیت و گمشده در لابه لای دیگر پلاکاردهای تبلیغی تجاری اندیشیده و در حوزه تعلیمات بنیانی به کودکان و نوجوانان از سطح نمایش «پلیس کودکان» فراتر رفته است؟؟ آیا آموزشگاه های تعلیم رانندگی نسبت به تعلیم فرهنگ درست راندن و رعایت نظم و ادب رانندگی، تکلیف و دستورالعملی دارند؟

مشکل ترافیک کسالت بار تهران، پیش از آنکه به کثرت تعداد خودرو های شهری که با تعداد میانگین هزارو 250 پلاک در روز و به عبارتی حدود پنج کیلومتر مربع اشغال معابر عمومی، مربوط شود؛ به فقدان فرهنگ رانندگی و تنــزل بی سابقه و وحشتناک آن در این شهر تعلق دارد!! خیابان های شهر ما ویترین نمایش فرهنگ مدنی ماست. آیا واقعا شهروندان تهرانی و پایتخت نشین شایسته چنین وضعیتی هستند؟؟ برای کسانی که حتی یک بار یا بیشتر به یک کشور خارجی سفری داشته اند، تماشای نحوه رانندگی در تهران به «هرج ومرج» و بی نظمی فوق العاده و عقب ماندگی فرهنگی تعبیر و تفسیر می شود.

در جامعه و کشوری که با تاریخ فرهنگ و مدنیت چند هزارساله به میهمان نوازی و تعارفات آن چنانی شهرت دارد، چگونه است که با جلوس بر مسند و مرکب رانندگی و به دست گرفتن فرمان و عنان خودرو این گونه حق مدارانه و عصبانی، بر پدال گاز می فشارد و گاه با الفاظ و کلمات سخیف و دور از شأن و خارج از نزاکت، برای لختی توقف یا گرفتن راه عبور پرخاش کنان بر دیگران می خروشد؟ نادیده انگاشتن علائم راهنمایی و رانندگی حتی عبور از چراغ قرمز و امثال آن که معمولا از سوی راکبان فارغ از هر نظم و قانون موتور سیکلت سر می زند، خود مصیبتی است که شهروندان تهرانی برای زندگی در این شهر بی حساب وکتابِ صد مسئله را باید تحمل کنند و ظاهرا هیچ کس به طور جدی خود را برای مهار آنها مسئول نمی داند. نصب دوربین های متعدد و افزایش جریمه نیز اگر برای نیروی انتظامی موجد دستاورد مالی هنگفتی بوده، ولی برای رواج فرهنگ و نظم بخشی در شبکه حمل ونقل و ترافیک تأثیر محسوس و ماندگاری نداشته است و متخلفان همواره در جهت یافتن «پادزهر دوربین ها» راه های تازه ای خلق کرده اند.

گام دوم: نهضت پارکینگ سازی در تهران

خیابان های تهران به پارکینگ و توقفگاه تبدیل شده است. این هم از دیگر نکات مهمی است که مدیران مسئول در کلان شهر تهران باید به جد کاری برای آن کرده و هرچه زودتر تدبیری بیندیشند. شخصا به شهردار و رئیس شورای شهر تهران عرض کردم که «خیابان محل عبور است نه پارک خودرو!!». شهرداری تهران نه تنها در رفع این تنگنا و این مشکل بدیهی، یعنی تبدیل معابر عریض و چندخطه به باریکه عبور متراکم شده، اهتمام جدی و کافی نداشته؛ بلکه با خط کشی و ایجاد محل پارک خودرو و گماشتن پارکبان، فضای عبورومرور را تبدیل به دکان کسب و کار کرده و حقِ مسلّم شهروندان را از آنها سلب و موجبات آزار و مزاحمت و تضییع وقت و انرژی مردم و حقوق مدنی آنان را موجب شده است. حضور الگوها و نمونه های بارز و قابل اجرائی به حضرات یادشده پیشنهاد کردم و بر اجرای طرح «نهضت پارکینگ سازی» و همچنین بر الزام اماکن عمومی بر احداث پارکینگ با ظرفیت موردنیاز مراجعان، اصرار ورزیدم؛ به این ترتیب که با دعوت از مالکان اراضی رهاشده و هم جوار با خیابان های اصلی پررفت وآمد و اعطای مجوز موقت تأسیس توقفگاه (تا زمان احداث بنا و ساخت وساز) هم گره ترافیک تا حدودی گشوده و هم زمینه ای برای اشتغال عده ای پارکبان فراهم شود؛ ... متأسفانه پاسخ بسیار کوتاه و نومیدانه بود: «نه نمی شود!» حتی زحمت بررسی آن را نیز متقبل نشدند. همچنین درخصوص کمبود وحشتناک جایگاه سوخت در شهر تهران به آن مسئولان یادآوری کردم اما این عریضه نیز مانند دیگر پیشنهادات با این توجیه که هیچ سرمایه گذار عاقلی حاضر به تبدیل ملک خود به جایگاه سوخت و ازدست دادن منافعِ چندبرابری سرشار برج سازی نیست، بدون اینکه فرصت کمترین تأمل و مجال بررسی بیابد، ناشنیده انگاشته شد. درحالی که می توان با ارائه تسهیلات و مزایایی مشارکت سرمایه گذاران و علاقه مندان را جلب کرد.

ترغیب شهروندان به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی

بدیهی است هیچ شهروند عاقل و آرامش طلبی مایل نیست در «قشقرق رانندگی» در کلان شهر تهران به خُردشدن اعصاب و هدررفتن وقت و انرژی یا آسیب رساندن به خودروی شخصی خود بپردازد. ساده ترین و مؤثرترین راه حل، گسترش شبکه حمل ونقل شهری است. افزایش امکان دسترسی در مناطق مختلف شهر و صدالبته نظم و انضباط درخورِشأن شهروندان از ضروریات است. امــا، در قطارهای شهری تهران تنزل فرهنگی بیداد می کند. از دست فروش های روزافزون که کالاهای قاچاق و غیربهداشتی خود را در کیسه های بسیار آلوده به مسافران عرضه می کنند و با سر و صدای ناهنجار موجبات نارضایتی و مردم آزاری، بی نظمی و بعضا ناامنی را فراهم می کنند، تا بی توجهی متولیان به این امر خطیر و از ناآگاهی متصدیان ایستگاه های قطار شهری و آموزش ندیده، تا ندادن تعلیمات لازم به شهروندان و مسافران و از اتوبوس های شرکت های خصوصی که معمولا خیلی کثیف و کهنه اند تا خودرو های پلاک شهرهای دیگر که بی ضابطه و کنترل اسباب درآمد بی تناسب در پایتخت جولان داده اند؛ ... . آنچه غایب است حضور مدبرانه و منظم مدیران مسئول شهری است. گویی شهر به خود و امان خدا وانهاده شده و ناظر و ناظمی ندارد. پیشنهاد من این است که اولیای محترم کلان شهر تهران، ابزار فرهنگ را به کار بندند؛ در آن صورت خواهند دید که بخشی از مشکلات این شهر برطرف خواهد شد.

1