23 آوریل 2024 - 23:18

چرا روز جهانی محیط بان مهم است؟

6 اوت 2016 - 09:00 dsfr.ir/zm75f

یک محیط بان در حال گشت زنی

پارادوکس حمل سلاح و عواقب قضایی و به کارگیری آن از دل نگرانی های محیط بانان ایران است که گاه زانویشان را در راه انجام وظیفه سست می کند و این ایراد وارد است که اگر موضوع حمل سلاح برای محیط بانان ضرورتی خدشه ناپذیر است، به همان اندازه باید آموزش آنها جدی گرفته شود.

آخرین روز ماه جولای (دهمین روز امرداد) به پاس فداکاری های محیط بانان در سراسر گیتی، روز جهانی محیط بان نامگذاری شده است؛ جامعه ای که بی وقفه در معرض خطرهای ناشی از کار در طبیعت است و دشواری های شغلی آن کمتر مورد توجه مقامات سیاسی و اداری کشورها قرار می گیرد؛ شغلی که با عملیات در شرایط سخت و ابزارهای خاص ماموریت در زمین و هوا و آب تعریف می شود و از طرفی حلقه مهمی از زنجیره دانش محور حفاظت از محیط زیست جاندار و بی جان در عالم هستی است تا جایی که بسیاری از شاغلان آن خود از کارشناسان برجسته یک حوزه تخصصی هستند.

گرچه طبق آمارهای جهانی برای اولین بار حدود 150 سال پیش (می 1866 مطابق با اردیبهشت 1245) فردی با عنوان شغلی «محیط بان» استخدام شده، ولی این حرفه از قرن ها پیش از آن با عناوین مختلف در سراسر جهان از جمله در ایران رواج داشته است.

شاید از همان روزهای دور، محیط بان نیز همانند بسیاری از ماموران ضابط قوانین و مقررات سلاح به دست می گرفته، اما این که محیط بانان ایرانی در قرن 21 هم باید لزوما مسلح به سلاح خودکار جنگی باشند، کمی جای بحث دارد و البته موافقان و مخالفان بسیار که جای بحث آن در حوصله این نوشتار نیست.

پیش از این نیز در همین ستون گفته ام که آموزش، مهم ترین حلقه مفقوده زندگی حرفه ای در حوزه محیط زیست است. با این تاکید که مقصودم «آموزش برای همه» است و در اولین اولویت برای محیط بانان که بتوانند فضای پرفشار ناشی از شرایط ویژه طبیعی را مدیریت کنند.

این حرفه بیش از دلسوزی، نیازمند توانمندسازی و ارتقای مهارت است. این مهارت فقط نحوه خشاب گذاری، هدفگیری یا تمیز کردن سلاح نیست. آموزش های نوین مبتنی بر رفتارشناسی طرف مقابل، افزایش تمرکز، کنترل خشم، مدیریت هیجانات و اموری از این دست کلیدی هستند.

پارادوکس حمل سلاح و عواقب قضایی و به کارگیری آن از دل نگرانی های محیط بانان ایران است که گاه زانویشان را در راه انجام وظیفه سست می کند و این ایراد وارد است که اگر موضوع حمل سلاح برای محیط بانان ضرورتی خدشه ناپذیر است، به همان اندازه باید آموزش آنها جدی گرفته شود.

با یک محاسبه ساده می توان دریافت که هزینه دادرسی، طی مراحل قانونی دفاع از یک محیط بان و پرداخت دیه برای آموزش صدها محیط بان کفایت می کند و این بجز خسارت روحی، معنوی و اجتماعی است که غیرقابل جبران می نماید.

از سوی دیگر، محیط بانان ایرانی مثل بسیاری از کارکنان دستگاه های دولتی، سندیکا یا انجمن صنفی ندارند که مشکلات آن ها را به صورت رسمی و تخصصی منعکس، پیگیری یا مدیریت کند. در غیاب چنین نهادی معمولا تلاش های فردی در قالب اعتراض های انفرادی یا انعکاس در رسانه های اجتماعی بروز می کند که نه به ذائقه مقامات دولتی خوش می آید و نه محیط بانان. نتیجه آن که گلایه می شود از همکارانِ «پردیسان نشین» که اعتنایی به مشکلات نیروهای خط مقدم حفاظت از محیط زیست ایران ندارند.

آنها هم که از فشارهای اقتصادی و برخی کمبودها کاسه صبرشان لبریز می شود، ولی خوش ندارند که رخت های چرکشان در کوچه، پیشِ چشم دیگران شسته شود و دچار سرخوردگی و بی انگیزگی می شوند که خود خسارات جبران ناپذیر دیگری دارد.

برای حل مشکلات محیط بانان نمی توان نسخه شفابخش فوری حل کننده همه مشکلات ارائه کرد، ولی می توان پیشنهادهایی روی میز گذاشت که در صورت توافق بیشتر ذی نفعان، کمی از چالش های موجود را بکاهد.

رفع تبعیض در حقوق و مزایا، ارجاع کار و پرداخت پاداش براساس توانمندی و مسئولیت پذیری و ایجاد نظام ارتقای علمی و معرفی ظرفیت های شغلی جدید از جمله راهکارهایی است که می تواند در کوتاه مدت و میان مدت بر پیکره محیط بانی کشور تاثیر مثبت داشته باشد. دلیل نامگذاری این روزها هم بهانه ای است تا علاوه بر یادکرد و گرامیداشت، بتوان به بازخوانی چالش ها و تلاش برای رفع آنها نشست.

1