24 آوریل 2024 - 01:54

شاخص ترین پروژه پلنگ خاورمیانه در ایران، اسیر یک اتهام

24 فوریه 2016 - 12:50 dsfr.ir/ep4jv

شاخص ترین پروژه پلنگ خاورمیانه در ایران، اسیر یک اتهام
علی سیف الدین
پلنگ تندوره

خون گیری سگ ها در تندوره نشان می دهد میزان ویروس ها به شکل جدی می تواند برای نسل پلنگ در این منطقه خطرناک باشد.

پروژه پلنگ شمال شرق ایران از تابستان سال 1392 پروژه ای در قالب یک پایان نامه دکتری آغاز  و طی آن در شمال شرقی ایران و پارک های ملی سالوک، ساریگل و تندوره سعی شد تا به تمامی ابعاد حفاظتی پلنگ ایرانی پرداخته شود.

در صدر این فعالیت ها مجهز کردن پلنگ ها به گردنبند ماهواره ای قرار داشت و در کنار آن  مدلسازی تاثیر شکار غیر مجاز بر زیستایی جمعیت پلنگ، الگوهای جابجایی و گستره خانگی، میزان تلفات پلنگ در ایران، مهاجرت های فرامرزی و ... مدنظر قرار گرفت.

با این حال مرگ «ایران» پلنگ ماده تندوره که چندی پیش در این پروژه زنده گیری و مجهز به قلاده شده بود، موجی از اتهامات را نسبت به آن برانگیخت اما این انتقادات تا چه حد منصفانه است و بر اساس واقعیاتی است که در این منطقه رخ داد؟

بیست و پنجمین سمینار حیات وحش که به همت انجمن یوز ایرانی و با حضور محمدصادق فرهادی نیا مسئول پروژه به همراه تیم دامپزشکی به سرپرستی دکتر ایمان معماریان، برگزار شد علاوه بر شرح کلی روند پروژه پاسخی بر مبنای رهیافت های علمی به این واقعه داد.

فرهادی نیا در این سمینار با بیان اینکه پلنگ یکی از جذاب ترین گونه های حیات وحش است که مورد توجه رسانه ها و مردم و حتی نمایندگان مجلس در ایران قرار گرفته است، گفت: تا سال 1970 مطالعات خاصی برای پلنگ در جهان و تا سال 2002 در ایران صورت نگرفت و هم اکنون نیز  10 پایان نامه در این حوزه طی یک دهه گذشته داشته ایم. تعداد مقالات و پایان نامه های منتشر شده ما را در رتبه آخر لیست در این خصوص قرار می دهد در حالی که هند،‌ تانزانیا و آفریقای جنوبی در صدر هستند.

وی افزود: در کل خاورمیانه 50 پایان نامه در خصوص این گونه انجام شده  که تنها بخش اندکی از آنها یعنی 30 درصد به صورت رسمی منتشر و در دسترس همگان قرار گرفته است و بقیه اطلاعات در گوشه کتابخانه هاست. همچنین در خاورمیانه هیچ داده ای مبنی بر الگوی جابجایی و نصب ردیاب و یا ابعاد انسانی حفاظت و تعارض پلنگ با انسان نداشتیم و معدود فعالیت های انجام شده به وضعیت این گونه در مناطق بازمی گشت.  

فرهادی نیا درباره برآوردهای اعلام شده از جمعیت پلنگ اظهار کرد: تا چندی قبل عدد بین 200 تا 4000 از رقم های اعلام شده توسط کارشناسان و شکارچیان بود هر چند که در حال حاضر برآوردی میان 550 تا 850 پلنگ در ایران اعلام شده که دو سوم پلنگ های خاورمیانه است.

وی درباره پیشینه فعالیت های صورت گرفته درباره پلنگ در ایران تصریح کرد: سال هاپیش در طرح خجیر و سرخه حصار که مجری آن دکتر مختوم بود یک ساختار موزاییکی درباره پلنگ چیده شد اما آیا این ساختار درست است؟ همچنین بر اساس مقاله ای که در سایت دیده بان منتشر شده عدد و رقمی معادل 60 طعمه برای پلنگ ذکر شده است اما این عدد آیا به واقعیت پلنگ در ایران نزدیک است؟ پاسخ به این پرسش ها و سئوالاتی از این قبیل تنها در خلال این پروژه میسر شد.

مسئول پروژه  پلنگ ایرانی با بیان اینکه این پروژه در منطقه های پایلوت نظیر ساریگل،‌ سالوگ و تندوره که به لحاظ اقلیم و توپوگرافی بسیار شبیه هم هستند، گفت: پلنگ در این مناطق گونه غالب و دارای قوچ و میش اوریال فراوان است و درس های آموخته ای به قرار زیر داشت:

  • آیا اساسا با روند تلفات پلنگ که بر اساس آمارها هر هفته یک پلنگ کشته می شود، این گونه آینده مطمئنی دارد؟

ما سه جمعیت اصلی پلنگ در کشور داریم که شامل خراسان شمالی، البرز و زاگرس می شود. در خراسان بر اساس آمارها 80 تا 85 و در البرز و زاگرس هر کدام 130 پلنگ احتمالا وجود دارد که رقمی معادل 60 درصد پلنگ ایران را شامل می شود اما بر اساس آمارها 90 درصد تلفات پلنگ نیز در این منطقه ها به واسطه تمرکز جمعیت انسانی نیز رخ می دهد. با این حال آمار تلفات نشان می دهد که در خراسان نوزاد پلنگ تلف نشده و 76 درصد پلنگ های کشته شده بالغ و 24 درصد نیز نابالغ ها بودند و در مقابل در زاگرس و البرز ما  17 درصد تلفات نوزاد پلنگ ها را داشتیم.

همچنین در خراسان نرهای بالغ بیش ترین تلفات را دارند در حالیکه در البرز و زاگرس نیمی از تلفات را ماده ها تشکیل می دهند. آمارهای مذکور نشان می دهد که احتمال انقراض جمعیت پلنگ در صد سال آینده چگونه است؟ در خراسان شمالی گمان می رود که احتمال انقراض پلنگ کمتر است چون ماده ها کمتر تلف می شوند اما در زاگرس و البرز وضعیت با وجود تعداد بالا نسبت به خراسان وخیم تر است از این رو لازم است در این مناطق مناطق حفاظت شده برای پلنگ ها امن تر شوند در حالی که در خراسان باید کریدورها را حفظ کنیم.

وضعیت پلنگ در شمال شرق

فرهادی نیا در ادامه به تشریح روند اجرای پروژه پلنگ ایرانی پرداخت و گفت: ما برای اجرای این پروژه در ابتدا 200 کیلومتر با اسب و پیاده کوهپیمایی و شبکه های 5 در 5 کیلومتر درست می کردیم. اگر در شبکه اول آثار پلنگ بود بعدی را پوشش می دادیم تا در نهایت کل منطقه را پوشش دهیم. در طی این روند ما هیچ اثری از پلنگ در منطقه حیدری پیدا نکردیم اما شاید در آن زمان که ما در حال انجام پروژه بودیم اثری پیدا نشد با این حال ما این منطقه را در بررسی خود حذف و در سایر محدوده ها به فعالیت خود ادامه دادیم.

ساختار جمعیت طعمه ها از دیگر مواردی بود که فرهادی نیا به آن اشاره و تصریح کرد: بر اساس این کاوش ها ‌نر جوان در سالوک وضعیت خوبی داشت همچنین به طور همزمان ما جمعیت قوچ و میش را به عنوان طعمه ها نیز دنبال می کردیم که بر اساس داده های ردیاب پلنگ 35 تا 40 طعمه نیاز دارد و با توجه به جمعیت قوچ و میش نشان دهنده رابطه طعمه و طعمه خوار  بود به این معنا که میزان زادآوری طعمه ها با طعمه خواری پلنگ همخوانی داشت.

معماریان در ادامه این نشست به بیان انواع روش های زنده گیری در جهان برای پلنگ پرداخت و گفت: روش های مختلفی برای زنده گیری وجود دارد که برخی از این روش ها برای گرفتن گروهی گونه ها و برخی دیگر برای گرفتن به صورت انفرادی است. یکی از مهم ترین روش ها foot hold trap است که قبلا شکارچی ها از آن استفاده می کردند با این تفاوت که این تله ها دندانه ندارد و از لاستیک در آن استفاده می کنند تا به حیوان صدمه نزند اما این شیوه برای زنده گیری پلنگ مناسب نیست.

box trap از دیگر مواردی بود که معماریان درباره آن توضیح داد و اظهار کرد: در این روش با اینکه میزان آسیب بسیار کم است اما موثر نیست چون باید حیوان را ترغیب کنید داخل قفس شود از این رو بود که  cage trap ها وارد بازار شدند که گزینه های خطرناکی هستند چون با گیر افتادن پلنگ، تقلا کردن برای رهایی آغاز و صدماتی به گونه نظیر دندان و سر وارد می شود در حالیکه به واسطه پرخاشگری اندک تر یوزپلنگ ممکن است این شیوه پاسخگو باشد. با بررسی این شیوه ها بود که در نهایت ما در پروژه از foot snare trap استفاده کردیم که به صورت یک حلقه است و مطمئن ترین روش برای زنده گیری پلنگ است و با تجربه های بین المللی همخوانی دارد.

فرهادی نیا در ادامه این سمینار و در توضیح سخنان معماریان گفت: ما برای کار خود بهترین گردنبند موجود را خریدیم که اطلاعات را از طریق ماهواره ارسال می کند و می تواند علاوه بر ارسال نقاط در فواصل زمانی اندک، به مدت یک سال نیز دوام آور. همچنین برای درآوردن الگوریتم از پلنگی که در باغ وحش نگهداری می شود بهره گرفته و با گردنبدی که داشت رفتارها را مشخص کردیم.

این گزاره که برای گرفتن پلنگ باید جایی رفت که یک لاشه وجود داشته باشد از سوی فرهادی نیا در این سمینار به چالش کشیده شد و گفت: ما با این پروژه دریافتیم که پلنگ بیش از آنکه به بویایی تکیه کند به بینایی خود تکیه می کند.

او افزود: بعد از گرفتن پلنگ ها ما نیاز به بیهوشی داشتیم و برای این امر از گزینه های مختلفی استفاده کردیم. به این ترتیب که اولین بار فقط برای یک لحظه نزدیک پلنگ می رویم و حدس می زنیم که چه وزن و وضعیتی دارد؛ آیا آبستن است؟ استرس دارد؟ سیر است؟ و بعد از پاسخ های احتمالی از داروهایی استفاده می کردیم که تمام فاکتورها در آن لحاظ شده باشد که خوشبختانه در هیچ یک از موارد نیز کوچکترین آسیبی به این گونه نزدیم.

هفت سفر در جستجوی زنده گیری پلنگ

فرهادی نیا با بیان اینکه تیم پروژه هفت بار برای زنده گیری پلنگ به تندوره رفته است، گفت: در اولین سفر یکی دو ساعت یک بار در هر شب تله ها را چک می کردیم تا اینکه «برنا» چهارمین شب به دام افتاد و دومین پلنگ چهار شب بعد گرفته شد و نام آن را «بردیا» نهادیم. سفر دوم را با این خوش خیالی آغاز کردیم که در یک بازه زمانی اندک موفق به زنده گیری خواهیم شد اما در بندک 20 شب داخل چادر بودیم و 17 روز حمام نرفتیم بدون اینکه پلنگی ببینیم و دستاورد ما مریضی سه نفر از پنج نفر تیم در پایان سفر بود.

وی افزود: سفر بهمن ماه که منجر به زنده گیری «برزو» پیرمرد تندرو شد اطلاعات ارزشمندی به ما داد. همچنین در شهریور 94 بار دیگر با یک دامپزشک هلندی عازم منطقه شدیم که بعد از 12 روز  موفق به زنده گیری یک نر جوان «کاوه» شدیم و سفر بعدی بار دیگر بی نتیجه بود تا در آذر ماه که «ایران» پلنگ ماده را زنده گیری کردیم و باز سفر بعدی را بی نتیجه به انتها رساندیم. به این ترتیب با هر سفر که یکی در میان موفق بود توانستیم پنج پلنگ در سن های مختلف بین 4 تا 6 سال و بالای 10 سال را زنده گیری کنیم.

فرهادی نیا به درس های آموخته شده از این زنده گیری اشاره کرد و گفت: الگوی جابجایی و قلمروطلبی پلنگ ها از جمله درس های آموخته شده این پروژه بود. همراهی کاوه نر جوان و برزو پیر به مدت 48 ساعت که هر دو از لاشه گراز تغذیه می کردند از جمله مواردی بود که با اطلاعات حاصله از قلاده ها به آن رسیدیم. همچنین درباره قلمروطلبی پلنگ ها به اطلاعات بیشتری جدا از آنکه در دنیا از  1968 در دنیا انجام شده و نشان دهنده تغییرات گسترده در قلمروطلبی این گونه است یا اینکه کشتن یک پلنگ توسط اهالی یک روستا جمعیت این گونه در منطقه کاهش نمی یابد بلکه به واسطه خلا گونه در قلمرو، چند پلنگ وارد محدوده می شوند و تراکم اتفاق می افتد، دست یافتیم.

وی ادامه داد: تصوراتی مبنی بر اینکه در مناطق خشک تراکم پلنگ کم و گسترده آن ها بزرگ نیز پیش از اجرای این طرح وجود داشت که با پروژه به چالش کشیده شد. نتایح مقدماتی از ردیاب ها برزو،‌ بردیا و برنا نشان می دهد گستره خانگی پلنگ های ایران خیلی کوچک و مساحتی بین 50 کیلومتر یا 120 کیلومتر مربع بوده که این امر بیانگر وجود  علفخوارهای خوب در تندوره وجود است.

الگوی طعمه خواری

فرهادی گفت: در بررسی 130 نقطه نشان داده شد برنا علاقه مند به شکار قوچ است در حالی که بردیا کل شکار می کند و برزو سگ و کاوه طعمه های جوان را می خورد.

جابحایی فرامرزی پلنگ ها از میان سکونتگاه های انسانی

جابجایی برزو به سمت ترکمنستان و عبور این گونه از روستا نشان داد که ما شاهد جابجایی فرامرزی پلنگ های ایران به این کشور هستیم.

شکار توسط همنوعان یکی از عوامل تلفات عمده پلنگ ها

به گفته فرهادی کشته شدن «ایران» پلنگ ماده ای که به قلاده مجهز بود پرسش های فراوانی را درباره این پلنگ ایجاد کرد و ما برای اولین بار کالبدشکافی یک گوشتخوار را انجام دادیم که بر اساس آن نشان داده شد «ایران» توسط یک پلنگ نر از پای درآمده است.

وی در همین رابطه به سابقه چنین اتفاقی در جهان اشاره و اضافه کرد: بررسی علت مرگ پلنگ ها در دنیا سابقه زیادی ندارد اما دو مطالعه در جنوب آفریقا و اخیرا مقاله ای که در این زمینه درباره 162 پلنگ آفریقا که با ردیاب مجهز بودند نشان می دهد 43 درصد مرگ ماده های بالغ توسط پلنگ های دیگر صورت گرفته و این آمار برای مرگ نوجوان ها 76 درصد است. از این رو مرگ «ایران» نیز یک اتفاق طبیعی است مشابه اتفاقی که در پارک ملی گلستان،‌ درفک و طالقان نیز افتاده است. در واقع در حالی که نرها قلمرو را با بلوغ ترک می کنند،‌ کشتار و کشته شدن ماده ها موجب کنترل جمعیت آن ها در محدوده زندگی شان می شود.

مدیر پروژه پلنگ ایرانی ادامه داد: یکی از عوامل مرگ و میر ماده ها به به آسیب های انسانی به طبیعت باز می گردد به عنوان مثال زمانی که شکار شیرهای کوهی در آمریکا زیاد شد ماده های بیشتری کشته شدند.

معماریان در ادامه سخنان فرهادی نیا و در پاسخ به برخی اتهام ها مبنی بر اینکه «ایران» بالغ نبوده و گردنبند باعث مرگ او شده است، اظهار کرد: ایران در زمان مرگ 38 کیلو بوده و 220 سانتی متر طول داشت که نشان از بلوغ او دارد.

تعارض پلنگ و انسان

تلاش برای همزیستی انسان و پلنگ از دیگر درس آموخته های مطرح شده از سوی فرهادی نیا بود که با بیان آن گفت: ما در میان 70 درصد دامداران ساری گل و سالوک پرسشنامه پر کردیم و  آن ها گزارش کشته شدن 10 سگ توسط پلنگ را داده بودند در حالی که در شش ماه فقط برزو 12 سگ را شکار کرده بود و این امر نشان دهنده تعارض مخفی میان انسان و پلنگ در این منطقه است. به این ترتیب می توان چنین نتیجه گرفت حمله پلنگ به سگ در شمال شرق ایران تبدیل به یک معضل شده است.

سگ ها بیماری را به پلنگ منتقل می کنند؟

معماریان در این سمینار درباره اینکه چرا پلنگ ها به سگ علاقه مند هستند و آیا ممکن است این علاقه خطراتی را برای آن ها به همراه داشته و ویروس ها به پلنگ منتقل شوند مشابه آنچه درباره شیرها در آفریقا اتفاق افتاد؛ گفت: وجود دام ها و سگ های اهلی می تواند بیماری هایی ایجاد کند که برای نسل حیوانات بسیار خطرناک است و موجب مرگ و میرهای فراوان در گربه سانان بزرگ می شود. هاری خاموش نمونه ای از این بیماری ها است که برای ببرهای سیبری ایجاد شد و ممکن است برای پلنگ های ایرانی نیز رخ دهد.

وی افزود: با توجه به اینکه این بیماری ها مشترک انسان و پلنگ نیست در ایران زیاد روی آن کار نشده اما ما حدس می زنیم این بیماری وجود داشته باشد زیرا از خون گیری که از سگ ها در تندوره انجام شده نتایج اسفباری به دست آمده است که نشان می دهد میزان ویروس های آن ها بسیار بالاست و این بیماری به شکل جدی می تواند برای نسل پلنگ ها خطرناک باشد.

معماریان تصریح کرد: علاوه بر بیماری هایی که مستقیما پلنگ را تحت تاثیر قرار دهند؛ بیماری هایی مثل تب برفکی، سل و طاعون نشخوارکنندگان کوچک  نیز طعمه ها را دچار آسیب می کند که همگی  از دام اهلی به حیات وحش منتقل شده اند و تنها راه کنترل آن واکسیناسیون این دام ها است.

وی درباره راهکارهای کوتاه مدت پروژه پلنگ ایرانی برای رفع این معضل گفت: با مذاکرات صورت گرفته ما موفق شدیم نظر مسئولان برای واکسیناسیون کل دام های دور پارک ملی را جلب کنیم.

تیم امداد و نجات پلنگ

معماریان گفت: تشکیل تیم امدا و نجات پلنگ از دستاوردهای این پروژه بود که برای زنده گیری این گونه به مناطق مختلف اعزام می شود و می تواند از آسیب رساندن به این گونه جلوگیری کند.

جلب مشارکت عمومی و حمایت اجتماعی

فرهادی نیا آخرین درس آموخته این پروژه را «جلب مشارکت عمومی و حمایت اجتماعی» دانست و خاطرنشان کرد: ما از آغاز به کار پروژه تلاش کردیم برنامه های خود را گام به گام در روزنامه ها و مجلات و همچنین صفحه مربوط به پروژه که 10 هزار خواننده دارد به اشتراک بگذاریم. انتشار گزارش سالیانه، برگزاری کارگاه و ارائه یافته ها از دیگر مواردی بود که برای شفافیت پروژه نسبت به آن اقدام کردیم اما متاسفانه برخوردهایی که با مرگ «ایران» به وجود آمد انرژی زیادی از تیم پروژه گرفت و آن را تا حدودی متوقف کرد.

وی افزود: با انجام این پروژه ما آموخته ایم که به دانش برای حفاظت از پلنگ نیاز داریم و با شعار و سخنرانی نمی توانیم بقای این گونه را تضمین کنیم.

سمینار پلنگ ایرانی که در قالب 138 اسلاید و با بیان جزئیات پروژه همراه بود؛ نشان دهنده نگاه کارشناسی مجریان برای اجرای آن بود، از این رو شاید لازم است منتقدان نیز خود را به ابزار دانش مجهز کرده و سپس انگشت اتهام را به سوی مسئولان پروژه پلنگ ایرانی نشانه بگیرند.

1