23 آوریل 2024 - 23:43

توریست و تروریست

25 نوامبر 2015 - 16:10 dsfr.ir/qq2nf

توریست و تروریست
فرهنگ نیوز
توریست های خارجی در شیراز

توریست و تروریست گرچه در نگاه اول شباهت لفظی بسیار زیادی به هم دارند، اما در بطن کلام، بسیار از هم دورند و کاملا همدیگر را خنثی می کنند.

توریست و تروریست گرچه در نگاه اول شباهت لفظی بسیار زیادی به هم دارند، اما در بطن کلام، بسیار از هم دورند و کاملا همدیگر را خنثی می کنند: اولی با امنیت و آرامش همراه است و دومی با ذاتی خشن و ویرانگر، فضایی متفاوت را ترسیم می کند؛ موضوعی که در عصر رواج تروریسم جهالت و نادانی بیش از هر خطری بر صنعت توریسم سایه افکنده و منحصر و محدود به زمان و مکان خاص جغرافیایی نیست و هر روز به شکل جدیدی در فضای بین المللی نقش آفرینی می کند؛ نقشی که این بار پهنه تازه ای از سرزمین توریست خیز جهان را نشانه رفته و هشداری است بر ناامنی در «پایدارترین پایگاه گردشگری دنیا».

در این باره تفکیک دو موضوع سیاست و گردشگری، گرچه سال هاست منشور بسیاری از سازمان ها و مراکز (چه دولتی و چه خصوصی) است، اما اخیرا دست مایه و راهکار سیاست های غلطی قرار گرفته است و از سوی برخی تشکیلات نظامی و سیاسی در جهان، به بهانه های گوناگون، این صنعت به مخاطره افتاده است. حملات اخیر در پاریس، به دنبال واقعه خوفناک ١١ سپتامبر، این امر را به خوبی در خود جا داده است که نوک پیکان تروریسم، بعد از جنایت و ویرانگری در بخش های مختلف «اقلیم شرق» به سوی «اقلیم غرب» با رویکرد جدید و با انتخاب منطقه جغرافیایی جدید، هدف گذاری شده و این به معنای بسط و گسترش ناامنی و خشونت در مقیاسی بزرگ تر و با اهدافی جهانی تر است که همیشه تمام دنیا را  به سوی خود جلب می کند.

سکوت مجامع بین المللی و فرهنگی در مقابل تخریب الگوهای فرهنگی دو سرزمین تاریخی عراق و سوریه و کمی دورتر از آن در افغانستان توسط دو گروه تروریستی داعش و طالبان، زمینه ساز بروز حملات اخیری بوده که منشأ و فصل جدیدی از «ترس و هراس» در ذهن توریست یا گردشگری است که به قصد سفر و آرامش، بازار هدف را در این صنعت برگزیده است؛ به عبارتی دیگر، چراغ سبز نشان دادن به گستردگی ویرانی های تاریخی و فرهنگی در مناطق مذکور به دلایل و اهدافی که با «سیاست تغییر جغرافیای تسلط فرهنگی و اقتصادی» بر مناطق مستعد این گونه سیاست ورزی حاکم است، خود پیش زمینه حملات جدیدی است که  منافع اقتصاد فرهنگی در این قسمت از مرزبندی جهان را با چالش جدی همراه کرده است.

از این منظر می توان به تأثیر دو اصل «اقتصاد در سیاست» و «سیاست در اقتصاد» اشاره کرد که هدف هر یورش و حمله ای، خواه فیزیکی و سخت افزاری و خواه فکری و نرم افزاری با نیت سیاست گذاری و تسلط بر اقتصاد همه جانبه هر منطقه ای از جهان است که گردشگری هم جزئی از آن محسوب می شود. در این باره، صنعت گردشگری سال هاست که به عنوان رمز کارگشایی در اقتصاد هر دولتی از جهان عمل کرده و طبیعی است که اولین عامل در تخریب آن از طریق عوامل مهاجم بوده و اولین گام بر تمرکز استیلا باشد.

حملات اخیر نشان از این تمرکز با هدف تسلط بر مناطقی دارد که به لحاظ فرهنگی و اقتصادی همپوشانی داشته و از این طریق، تمامی جنبه های «تسلط یکپارچه» را شامل می شود. آنچه از خروجی این بحث حاصل می شود، هدف تهاجماتی است که از سوی مهاجمان بر اقتصاد و سیاست مناطقی که به آن حمله شده است، به وقوع می پیوندد و وجه عمده آن، القای تفکر «برتری جویی» از طرفی و استفاده از منافع پایدار آن است؛ منافعی که از طریق منابع وارداتی مانند توریسم و گردشگری و منابع پایدار مانند نفت و ذخایر زیرزمینی دیگر، نصیب آنان می شود.

قطعا در چنین شرایطی است که اتحاد و همبستگی جهانی درباره تعامل و قبول الگوها و سرفصل های فرهنگی و بعضا اشتراک در منافع اقتصادی یکدیگر، می تواند عامل مهمی در جلوگیری از این گونه حملات و یورش هایی که باعث ازبین رفتن نظم جهانی می شود را با خود به همراه داشته باشد.در غیر این صورت، هر روز باید شاهد تخریب مرزهای فرهنگی و جغرافیایی و درنتیجه، ادغام ناهمگون تفکراتی باشیم که از آن به عنوان «جنگ فرهنگ ها» و نابودی «اصالت فرهنگی» یاد می کنند و نتیجه آن نزاع بر سر «داشته های فرهنگی و اقتصادی» یکدیگر است.

« دنیای سفر » این نوشته را از « روزنامه شرق » آورده است. واکاوی، پی گیری، نگارش و آفرینش، شایسته سپاسگزاری است.
1