28 مارس 2024 - 12:54

تجریش و میراث آن

17 اوت 2015 - 08:30 dsfr.ir/ge9uu

محله تجریش که مرکز امروزی شهرستان شمیرانات است، تاریخی حداقل به قدمت برادر بزرگ تر خود، یعنی تهران، دارد.

شاید نخستین بار در متون دوران سلجوقی، به این دِه اشاره شده است. گویا طغرل سلجوقی چند روزی در آنجا بیتوته کرده بود. این روستا تا سده ها مانند بسیاری روستاهای دیگر سیر تحولی بطئی و متناسب با معیشت سکنه خود که عمدتا کشاورز بودند، داشته است. اما در قرون اخیر مهم ترین و تأثیرگذار ترین عامل بر شکل گیری و تحول آن، یعنی همسایگی اش با تهران بود که سایه اش هر روز بیشتر سنگینی می کرد. تهران که خود به قاعده شهرهای کهن ایرانی، در دامان کوه شکل گرفته بود، به زودی راهی سوای آن شهرها در پیش گرفت. اگر از آن تأویل ذهنی و مشهور نادر اردلان، که قرار گرفتن شهرها در کوهپایه را به نوعی اتصال با مبدأ آفرینش می دانست بگذریم، دلایل اقلیمی متعددی از جمله دسترسی به آب و اعتدال هوا می توان برشمرد که جای گیری شهرها را در فلات ایران توجیه می کند.

به هرحال، انقلاب صنعتی و پیامدهای آن، این بازی را به هم زد. شهرهای کوچک دیروز به قیمت کوچک شدن و حتی نابودی روستاها به سرعت رشد کردند. تهران نیز که بیش از سایر شهرهای ایران در کانون تحولات اقتصادی، انقلاب مشروطه و سپس «تجدد آمرانه» رضاشاهی بود، به زودی رنگ و لعاب فرنگی مآب به خود گرفت. با تغییرات الگوی شهرسازی آن و خیابان کشی ها و میدان سازی های جدید، الگوهای معماری آن نیز پس از مقاومت بی حاصلی تسلیم شد. اگر به این تحولات، اکتشاف نفت و ورود آن به اقتصاد کشاورزی محور ایران و سپس انقلاب سفید را اضافه کنیم، شکل گیری شهر تهران به صورت امروزی آن توجیه می شود.

توضیح سیر تحول تهران از آن رو ضرورت داشت که تحول تجریش از دِه به محله ای از محله های تهران بدون آن ممکن نبود. تجریش خود از 3 منطقه تشکیل شده بود؛ محله بالا شامل باغ فردوس، چهارراه حسابی، زعفرانیه، الهیه؛ محله پایین شامل ظهیرالدوله، سه راه دزاشیب، سه راه قیطریه، اسدی و فردوسی و محله قلعه نو و حومه که شامل زعفرانیه، محمودیه، ناودانک و جعفرآباد بود اما این محله ها از میانه دوره قاجار مورد توجه اعیان حکومتی طهران قرار گرفت. باغ های فراوانی همراه با عمارت های مجلل احداث شد. اما با تغییرات گسترده شهری که بیان شد، باغ ها کم کم جای خود را به قطعه زمین های کوچک تر و ویلا هایی با کلاه فرنگی داد. این ویلا ها هم دوامی نیاوردند و در برابر هجوم آپارتمان نشین ها جا خالی کردند.

رفته رفته هیأت تجریش از کوچه باغ های به هم پیوسته، به مجموعه برج های متراکمی تبدیل شد که عمدتا هم بی اعتنا به اصول شهرسازی و زیست محیطی، طراحی و ساخته شده بودند. اما بی آنکه قصد قضاوت و ارزش گذاری بر این تحول داشته باشیم، به عمده ترین دلیل این تغییر که ظهور و رشد طبقه متوسط شهری است، می پردازیم. ظهور این طبقه، تمامی ملزومات زندگی شهری مدرن را به همراه دارد.

انسان مدرن شهرنشین به قواعد زندگی مدرن هم باید تن دهد. ساعات شبانه روزش برای افزایش کارایی مورد نظر خِرَد ابزاری، تقسیم به اوقات کار و اوقات فراغت می شود. در نتیجه شهری مدرن مانند تهران با جمعیت کلان شهری، به مراکزی دائمی برای گذران اوقات فراغت شهروندانش نیاز دارد. بسیاری از این مراکز تفریحی تهران در مناطق شمالی آن واقع هستند که یا به محله تجریش نزدیک هستند یا به آن تعلق دارند. بنا بر این نسبت تجریش با تهران به شکل جدیدی تعریف شده است. تجریش به قطبی توریستی در مقیاس شهر تهران، بدل شده است. این خاصیت جدید باید در شکل گیری آینده این محله و سیاست گذاری های مربوط به آن لحاظ شود.

اگر اشتراکات و تأثیرپذیری پدیده ها را در سراسر گیتی نسبت به هم بپذیریم، می توانیم به خصوصیات دوران پست مدرن و قیاس آن با دوران مدرن برای تعریف الگوهای شهری نیم نگاهی داشته باشیم. دیوید هاروی در کتاب مشهور خود، وضعیت پست مدرن، به شکست اقتصادی دنیای مدرن در اواخر دهه 60 میلادی اشاره و ورود به دوره پست مدرن را از این طریق توجیه می کند. او اقتصاد کلان و کاملا قطبی شده را موجب فروپاشی اقتصاد مدرن می داند و از این رو توزیع منابع ثروت به شکل پراکنده تر را زیرساخت اقتصاد پست مدرن معرفی می کند.

از نظر وی در این دوران هر یک از این منابع خواص منحصر به خود دارند که به جذب سرمایه منجر می شوند. بر اساس این بینش، به همین دلیل در دوران پست مدرن، دیگر اصراری به یکسان سازی نیست، بلکه نوعی پلورالیسم فکری و فرهنگی به عنوان روبنا تشویق می شود. حال با تعمیم این نگرش به برنامه ریزی برای آینده محله تجریش، می توانیم بگوییم این محله نیز باید به خصوصیات منحصر به فرد آن براساس نقش جدیدش تأکید کند. تبدیل و تقویت نقش تفریحی-فراغتی این شهر در گرو تأکید بر اقلیم خاص آن، عوامل زیست محیطی و البته ابنیه و فضاهای پرسابقه آن است. در این میان، احداث مرکز خریدی که مکررا در سایر نقاط شهر نیز دیده می شود، کمکی به این امر نمی کند، بلکه به یکسان سازی این محله و میدان با سایر میادین منجر می شود؛ امری که زداینده جاذبه خاص گردشگری آن است. چنین رویکردی برای توسعه فضاهای شهری این منطقه، رویکردی رمانتیک و نشانی از حسرت گذشته نیست، بلکه بر عکس، رویکردی تماما پراگماتیک و عمل گرا برای نیل به هدف مشخص است.

« دنیای سفر » این نوشته را از « شرق » آورده است. واکاوی، پی گیری، نگارش و آفرینش، شایسته سپاسگزاری است.
1