17 آوریل 2024 - 01:05

داستان ترسناک «دماوند» چیست؟

12 اوت 2015 - 12:00 dsfr.ir/j55ky

داستان ترسناک «دماوند» چیست؟
قله دماوند - عکس از میثم رودکی

دماوند همان قله بلندبالای ایران است که قرار است برای ثبت جهانی برود. اما کوهنوردان و گردشگران در دماوند داستان هایی رقم می زنند که دانستنش جالب است.

بعد از اینکه به ابتدای جاده خاکی می‌رسیم، باید عوارضی پرداخت کنیم. 15 هزار تومان پرداخت و یک قبض به همراه یک کیسه زباله دریافت می‌کنیم و اگر هنگام برگشت از دماوند، قبض را به همراه کیسه‌ی پر از زباله تحویل دهیم، 5 هزار تومان از مبلغ‌مان را پس می‌گیریم.

قیمت عوارضی که برای خودرو های مختلف دریافت می  شود متفاوت است و آنچه که روی بنرها نوشته شده با آن مبلغی که دریافت می  شود هم متفاوت است!

گوسفندسرا

بسیاری از راهنمایان هم از اینکه این مبلغ صرف چه کاری می  شود بی  خبرند و می  گویند: «مبلغی که پیش از این دریافت می  کردند به 80 هزار تومان می  رسید که اصلا نمی  دانیم این مبلغ صرف چه کاری و کجا می  شد؟! بابت پولی که می  گیرند به جز یک کیسه زباله خدمات دیگری به کوهنوردان نمی  دهند. با اعتراض راهنمایان تور «دماوند» و کوهنوردان این مبلغ کاهش پیدا کرد و بعد از آن هم در قبال پولی که دریافت می کنند قبض هم می  دهند. شاید 5 درصد کوهنوردان از کیسه زباله  هایی که با این مبلغ می خرند استفاده کنند»

اینجا «گوسفندسرا» است

مدت زمانی که از فدراسیون کوهنوردی «پلور» تا «گوسفندسرا» با وانت طی می  کنیم 45 دقیقه است، از دوراهی لار تا ابتدای جاده خاکی به سمت قله دماوند 13 کیلومتر است.

یکی از راننده  های وانت درباره نام گذاری گوسفند سرا به عنوان بارگاه دوم کوهنوردی این منطقه می  گوید: «این منطقه محل چرای گوسفندان مردم بومی «رینه» بوده است و هنوز هم مردمی که گوسفند دارند این منطقه را برای چرای دام شان انتخاب می  کنند. شخصی به نام حاج احسان «گوسفندسرا» را برپا کرد.

او ادامه می  دهد: «حاج احسان در قسمتی از کوه که به شکل سنگی بزرگ و غار مانند بود اتاقکی درست کرد و تابستان ها گوسفندان را به این منطقه می  آورد و به کوهنوردان هم شیر، ماست و کره می  فروخت و از آن زمان به بعد این منطقه به نام «گوسفندسرا» معروف شد و بعدها شخصی برای استراحت کوهنوردان بارگاه و مسجد صاحب الزمان(عج) را ساخت.»

گوسفندسرا در ارتفاع 3020 متری - بعد از فدراسیون کوهنوردی پلور - دومین محل توقف کوهنوردان است تا لباس  های گرمترشان را بپوشند، آبی تهیه کنند و کوله  های سنگین شان را به بارداری  دهند تا قاطرها زحمت بالا آوردن شان را تا آخرین کمپ و به عبارتی بارگاه سوم کوه دماوند بکشند و خودشان با بار کمتری مسیر را تا ارتفاع 4200 متری طی می  کنند. هزینه حمل بارها، کیلویی حساب می  شود.

در «گوسفندسرا» زباله ها که عمدتا پلاستیک و بطری آب هستند در منطقه رها شده  اند و همان ابتدای راه حس خوب انرژی گرفتن از طبیعت را می  گیرند!


وندالیسم در «دماوند»

در طول مسیر زباله  ها کمتر چشم را آزار می  دهند و طبیعت «دیو سپید پای دربند» چشم را نوازش می  کند، گرچه وندالیسم به دماوند هم سرایت کرده است و گروه  های کوهنوردی جدا از آلودگی  هایی که برای دماوند هدیه می  آوردند یک اسپری رنگ هم به بار قاطرها اضافه می  کنند تا بعد از صعود به قله و پایین آمدن از کوه روی صخره  ها اثری از صعودشان به جای بگذارند و به نظر می  رسد تنها زباله  هایی که برای آن می  گذارند کافی نیست.

بارگاه سوم محل اقامت کوهنوردان است تا بعد از اقامت یک شب در آنجا و به اصطلاح خودشان هم  هوایی در ارتفاع، راحت تر بتوانند قلعه 5671 متری دماوند را فتح کنند.

به گفته مسئول بارگاه سوم، «این اقامتگاه 4 اتاق و حدود 70 تخت دارد. فصل مرداد ماه هم که اوج کوهنوردی در دماوند است و جای خواب کم است بسیاری ترجیح می  دهند در رستوران بارگاه بخوابند. ظرفیت رستوران این بارگاه حدود 50 نفر است و هزینه هر شب، 5 هزار تومان، هزینه هر تخت هم 10 هزار تومان است که پرداخت همین مبلغ هم برای بسیاری از کوهنوردان سنگین است و وقتی کرایه اقامت شب شان را درخواست می  کنیم، پول را مچاله و طرف مان پرت می کنند و می  گویند ما که راضی نیستیم و این پول را هم به عنوان صدقه پرداخت می  کنیم!»

خدماتی که هیچ کجای دنیا در ارتفاع 4200 متری داده نمی شود

عباس ازوجی به همراه دو همکار افغانی اش که تنها کسانی هستند که به کوهنوردان در این کمپ خدمات می  دهند، مدعی است: «هیچ کجای دنیا چنین خدماتی را که ما در کمپ به کوهنوردان می  دهیم، نمی  دهند. کوهنوردان باید به خودشان ببالند که 365 روز سال این کمپ باز است و می  توانند از خدمات آن استفاده کنند.»


بارگاه سوم
او اضافه می  کند: «بسیاری از جوانان ما بیکار که می  شوند تصمیم می  گیرند دماوند را به عنوان تفریح بالا بیایند و با کیسه فریزری که به عنوان دستکش دست شان می  کنند و دمپایی و کوله پشتی دوران مدرسه شان به سمت دماوند راه می افتند و توقع دارند ما خدمات کامل از کیسه خواب گرفته تا لباس کوه را در اختیارشان بگذاریم، انگار که این کار وظیفه ماست.»

مسئول بارگاه سوم «دماوند» با بیان اینکه گاهی پیش می آید 15 روز حمام نمی  رویم یا ماه  ها با خانواده  هایمان در تماس نیستیم، ادامه می  دهد:« شغل ما بسیار دشوار است، در عین حال که سختی  های بسیاری تحمل می  کنیم همه توقع دارند همیشه سرحال باشیم. گاهی مجبور می  شویم آب گرم کنیم تا فقط بتوانیم سرمان را بشوریم. غذایمان همیشه کنسرو است. مجبوریم زمستان ها و در دمای منفی 9 درجه  اتاق با یک بخاری نفتی سر کنیم، لب  و چشم  هایمان می  سوزد و اشیایی که 20 سانت از بخاری فاصله دارند یخ می  زنند.»

داستان ترسناک «دماوند»

ازوجی می  افزاید: «جدا از همه این مشکلات در تنهایی دچار مالیخولیایی می  شویم. بارها شده که زمستان  ها در کمپ تنها و منتظر آمدن گروهی کوهنورد بودم و احساس کردم صدای پای کسی از پله ها می آید یا در می  زنند، اما وقتی در را باز می کنم کسی پشت آن نیست! زمانی که از ارتفاع پایین می  روم و این اتفاقات را برای دوستانم تعریف می  کنم من را مسخره می کنند و می خندند. در حالی که هرچه در ارتفاع بیشتر زندگی می  کنم، بیشتر دچار توهم می  شوم.»

او با بیان اینکه حدود یک میلیون تومان حقوق می گیرد، اظهار می  کند: «زندگی در ارتفاع حافظه را کم می  کند. بارها شده توانایی یک جمع و تفریق ساده را ندارم و از دیگران کمک می  گیرم یا نوشتن نام محمد را فراموش می  کنم.»

مسئول این بارگاه درباره چگونگی انتقال زباله های تولید شده هم بیان می  کند: «بعد از آنکه زباله  ها را جمع کردیم، بار قاطر می کنیم و پایین می بریم و در پلور دپو می  کنیم.»

این در حالی است که ازوجی درباره این محل می  گوید: تنها بعضی از زباله  ها را می  سوزانیم و این کار همیشگی نیست!

ازوجی همچنین درباره پختن غذا در ارتفاع می  گوید: «پختن غذا در ارتفاع کار بسیار دشواری است و چون آب به نقطه جوش نمی  رسد بنابراین نمی  شود در ارتفاع هر نوع غذایی را درست کرد. راهنمایان تور هم خودشان برای مسافرانشان غذا می  پزند و مواد لازم را همراه  شان می  آورند. معمولا سوپ و عدسی برای سرو داریم و بسیاری از کوهنوردان هم به دلیل خام بودن عدس ها گلایه می  کنند در حالی که ممکن است برای پختن آن دور روز وقت گذاشته باشیم اما به دلیل ارتفاع نمی  پزد.»


سوزاندن زباله ها در ارتفاع 4 هزار و 200
او اضافه می  کند:«غذا خوردن در ارتفاع سخت است و اشتهای آدم کم می شود. برای پخت و پز هم از کپسول گاز استفاده می  کنیم. در کل 50 کپسول گاز داریم و هربار که هر کدام از آنها خالی می  شوند جلوی کمپ می  گذاریم تا بار قاطران شوند و بعد از اینکه پر شدند دوباره بالا آورده شوند.»

این مسئول درباره ساعات روشنایی کمپ هم می  گوید: «موتور برق از ساعت18 تا 22 روشن است.»

وی همچنین درباره ساخت این کمپ اظهار می  کند: «این کمپ در سال 87 به بهره برداری رسید و چون طرح ملی بود برای ساختش میلیاردی هزینه شد و مبلغ واقعی آن مشخص نیست. ساخت اینجا حدود سه سال زمان برد و می گویند زمانی که هلی کوپتر مصالح لازم برای ساخت را می آورد سقوط کرد و 8 نفر کشته شدند.»

تفاوت در افتخار خارجی ها و ایرانی ها

ازوجی به کسانی که دوست دارند دماوند را ببینند، توصیه می  کند: «هیچ وقت دماوند را دست کم نگیرند و بدون تجهیزات فکر کوهنوردی به سرشان نزند. از طرفی برخی از کوهنوردان ما حتما باید هزینه کنند و خارج از کشور بروند تا بتوانند ارتفاعی را فتح کنند، در حالی که بسیاری از کوهنوردان خارجی برای فتح دماوند به ایران سفر می کنند و این برایشان افتخار است.»

او که دل پری دارد ادامه می  دهد: «این پناهگاه یک هتل 5 ستاره نیست که خدماتی را که یک هتل شهری به مسافر می دهد، انجام دهد. از زمانی که این کمپ ساخته شده است، بسیاری به امید اینکه امکانات لازم وجود دارد به دماوند می آیند و از ما توقع کیسه خواب و غذاهای آن چنانی دارند در حالی که ما همین مواد غذایی را هم به سختی بالا می  آوریم.»

ازوجی می  گوید: «بسیاری از طبیعت گردها و کوهنوردها در دنیای مجازی کمپین حفاظت از طبیعت راه انداخته  اند اما به محض اینکه وارد کوه می شوند همه چیز یادشان می  رود و زباله هایشان را هم آنجا رها می کنند.

او درست می  گفت، بیشترین چیزی که چشم من را تا قله دماوند آزار داد، دستمال کاغذی های رها شده، بطری آب و بقایای قوطی های فلزی کنسرو تا قله دماوند بود!

« دنیای سفر » این نوشته را از « ایسنا » آورده است. واکاوی، پی گیری، نگارش و آفرینش، شایسته سپاسگزاری است.
1